سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

کودکانه

Ay lo lo le voo lee

نیلو جان این برای شماست. خیلی وقت پیش قولش را داده بودم. متن لالایی به زبان روسی ، ممکنه اشتباه نوشته باشم. بیشتر ترجمه اش رو مد نظرم هست. لینک این لالایی بسیار زیبا رو پایین همین پست آوردم. روی لینک کلیک کنید. خیلی زیباست. Ay lo lo le voo lee Nalley c,elly vuu lee taysi inna vuu lee stali dumma tiara c,emdi c,atgo gaa to vaa c,rivu vac,ga cimeto gaa crinet vot guu maloc,ka goli hac,ga vuu cire adi tiba spittivaa koli sac,ka helestivla ali dila sac,kavla لالا لالایی جان من آرمیده کودک همچون قند شیرینم کودکم از همه شیرینیها دلربا ...
25 خرداد 1393

سلام جان مادر

سلام جان مادر... چند روزه هر روز میام و برات می نویسم. البته بیشتر برای خودم هست که می نویسم تا سبک بشم و نبودنت بهونه شب و روزم نشه... عزیزم من نتونستم به وعده ام وفا کنم.. البته کم کاری نکردم ها!!! دکترم اجازه نداد. من از 18 اردیبهشت رزیم غذایی رو شروع کردم و گفته بودم که 10 کیلو این ماه کم می کنم. ولی دکترم این اجازه رو بهم نداد. مامانی شما کمی بنیه  اش ضعیفه و برای همین دکتر های بد اجازه نمی دن که من زودی به شما برسم. ولی قول دادم که دختر خوبی باشم و برای همین دارم  این صبر زجر آور رو ادامه می دم. عزیز دلم خیلللللییی  بی تاب داشتنت هستم ولی چاره ای ندارم. چون آخرین تلاشم هست نمی خوام دل به دریا بزنم. می خوا...
18 خرداد 1393

کلها

روستای کلها بشرح تصویر:       کوچولو ناز دوست داشتنی من... میدونی عزیز دلم مامانی خیلی تنهاست. این سفر ها باعث میشه تا نبودنت را فراموش کنم. خودم را بدست آب می سپارم تا افکار تلخم رو از این بدن خسته و زخم خورده ببره. کوچولوی ناز دوست داشتنی من... تمام تلاشم رو دارم می کنم که نداشتنت فقط بشه یه نیاز ساده... که وقتی صدای بازی و خنده شادمانه کودک 11 ماهه همراهانمان شد ضمیمه این صدای آب... با حسرت نگاهش نکنم.. کوچولو ناز دوست داشتنی من... کم کم دارم به جایی می رسم که  تا مردن برای داشتن تو راه کمی مونده. که وقتی مادر دور تا دور کودک در خواب نازش را حصار می کند. دلم پر می کشد...
17 خرداد 1393
1329 10 24 ادامه مطلب

سفر کرمانشاه

ما اومدیم من عاشق طبیعت کرمانشاه شدم. سفر ما کوتاه بود ولی بسیار پر بار گذشت. آخرین باری که کرمانشاه بودم سال 82 بود که یک ماموریت کاری رفته بودم. اون زمان کرمانشاه خیلی متفاوت بود از چیزی که امسال دیدم... طبیعت بسیار زیبایی داره که بهیچوجه از ماشین سواری خسته نمیشی!! ما شب خیلی دیر رسیدیم به کرمانشاه و هردومون خسته بودیم.البته بیشتر راه رو من رانندگی کردم که هنوز دست هام درد می کنه از پریروز. ولی کیف داد... کلی دو نفری با هم گپ زدیم، مثل دوران دانشجوییمون روی چمن ها نشستیم و سر به سر هم گذاشتیم.انگار هر دومون دنبال چنین فرصتی می گشتیم که جوون بشیم... سفر خیلی خوبه!! آدم رو از همه چیز می کنه و فارق از هر دغدغه ای مجبور می کنه ف...
10 خرداد 1393

قرص خواب دوست داشتنی من

چند روزی هست که برای بهتر بودن تلاش می کنم.. چند روزی هست که اطرافم تعدادی آدم در گذرند و هیچ کدامشان و حضورشان من را به وجد نمی آورند. چند روزی هست که ظاهر خندانم هم دیگر نمی خندد. چند روزی هست که با همه تند شده ام.. چند روزی هست همسرم را از خود می رانم. می رنجانم. چند روزی هست که تحمل هیچ آدمی را ندارم... چند وقتی هست خودم را با هر چه دارم سرگرم می کنم ولی دریغ از یک انس دل خوش... چند وقتی هست هوس چند تا چینی بدرد نخور کردم که خوردشان کنم  چند وقتی هست که این بار افسرده را با خود حمل می کنم. حال نوشتن ندارم هر چه بنویسم تلخ میشود. از بس چشمم با شبها همراهی کرده و روز ها را به کامم تلخ کرده به قرص خواب رو آوردم اما.....قرص خواب خوب ا...
15 ارديبهشت 1393

کاش

کاش میشد: بچگی را زنده کرد کودکی شد،کودکانه گریه کرد شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود آن قیامت، که دمی بیش نبود فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟ کاش میشد ، بچگانه خنده کرد  ...
9 ارديبهشت 1393

نامه ای برای شما که آینه ام هستی

بیشتر از 4 بار این اتفاق  افتاده. هر بار به سراغ لینک هام میرم و اسمش رو از لینک دوستانم حذف می کنم. بعد از مدتی دلم برایش تنگ میشود غصه ام می گیرد و دوباره مثل بچه ها دزدکی و زیر چشمی پست هایش را می خوانم درد دارد دردهایش!!. مثل خودم است. انگار خودم است ولی آنچنان می نویسد که آتش به جان و دلم می اندازد. آنقدر غم را محکم به گلویم می فشارد که تکه تکه می شوم و دوباره جمع می شوم. دوباره می خوانمش و دوباره حالم بد می شود. با هر نوشته اش می نشینم و ها های بحال خودم و خودش می گریم. دردهایش آشناست با دردهایم ولی با دردهایش درد کشیدن ، می بلعد همه آنچه را که در خودم جمع کرده ام. باز می گویم آیدا  دیوانه!! مگر قرار نبود که دیگر نخوانی اش. ...
27 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد