سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

کودکانه

روزهای بهاری ما سه تا

1394/1/17 21:25
نویسنده : مامان آیدا
1,252 بازدید
اشتراک گذاری

دلم برایرنوشتن تنگ شده... زمان کافیدبرای خودم ندارم.. تمام وقت من رو برای خودت گرفتی.. هر روز که می گذره خوابت کمتر و کمتر میشه و من تا می خوام بکاری برسم شما بیدار میشی....هنوزرهم شبها خیلی بد می خوابی... متاسفانه گاز معده ات خیلی زیاده و خیلی مدت طولانی باید روی سینه ام نگه دارمت تا باد گلو کنی.. همین باعث شده که به بغل عادت کنی و به خوابیدن روی سینه....این یعنی تا ساعت 3 4 صبح شما رو بغل کردن و شیر دادن و دوباره بغل کردن شما... بعد هم ساعت 6 7 بلند میشی و بعدش خواب های نیم ساعته می کنی... همه توجه منو برای خودت می خوای... و  واقعا اجازه نمیدی به هیچ کاری برسم... امروز  دو ماه و ده روزت تمام شد..روز به روز داری خوردنی تر میشی... این دو ماه کلی اتفاقای رنگارنگ افتاده...کلی عیدی گرفتی.. هر جا رفتیم یه عالمه تحویلت گرفتن... پاپا جون عاشق شماست.. روزی دوبار میاد خونه ما که  شما رو ببینه و با شما بازی کنه.. از همون ماه اول میل شدیدی به بلند شدن از جات داشتی...دیروز که پاپا جون دستهات رو تو دستش داشت شما با فشار خودت رو بالا کشیدی و نشستی و چند ثانیه لزرون ولی بزور خودت رو نگه داشتی و بعدش خسته شدی و پاپا جون کمک کرد که بخوابی.. عزیزم کلی ذوق کردم برات...پسرم شما بسیار پسر جنتلمن و  با جذبه ای هستی.... از وقتی اومدی پیش ما دریغ از یه لبخند که دل ما رو آب کنه..... کلا خنده و لبخند تو کار شما نیست.... بالاخره امرور افتخار دادی و کج خنده ای  به این خانواده بینوا نمودی....راستش خیلی تعطیلات خوش نگذشت ولی اونقدر سرگرم شما بودم که همه بد اخلاقی ها حرف و حدیث های بعضی ها رو از یک گوش رفته و از دیگری در کردم.... البته یادم نرفته ولی فعلا رها کردم... تا بموقعش عکس العمل لازم اعمال خواهد شد... جدیدا دستات رو کشف کردی و تا مچ تو دهنت می کنی.. ضمنا همیشه گرسنه ای.... وای یعنی بغیر تز وقتایی که خوابی تماما شیر می خوایی.. چند روز امتحان کردم و یه مقطع شیر خشک بهت دادم ولی فرقی نداره هر چی بهت میدیم می خوری و باز هم می خوایی....ماشاالله به شما.. بخور و زود بزرگ شو پسرم... گردنت رو دیگه می تونی نگه داری ولی خسته میشی ...عسلللللللم واکسن دو ماهگیت رو زدیم.. بابا که نیومد من و پاپا جون رفتیم... فدات بشم خیلی اذیت شدی .. منم نشستم و پا به پات گریه کردم.. بقدری بد زد آمپول رو که هنوز جاش روی پات بمبه شده و هر چی کمپرس می کنم جذب نمیشه..ااز دیروز یاد گرفتی با دهنت کف درست می کنی و باد می کنی...خخخ.. دیگه کاملا با چشم دنبال می کنی همه چیز رو و حرکاتت هدفمند تر شده... خدا رو شکر.. فقط خیلی بد اخلاق و غر غرو و کم خواب هستی... اونم دیگه هستی دیگه... هنوز منتظرم با صدای بلند برام غش غش بخندی.. وای کی میاد اون روز..

.یه عالمه عکس هات رو تو  ادامه گذاشتم....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این منم و این سام

این سام وقتی از حمام در اومده

و این یکی

داریم میریم عروسی

عادت کردی روی سینه می خوابی

این عکس ها رو دختر عمه همسری توی عید گرفت و به ما هدیه داد

این عکس ها هم مال همین هفته ای هست که گذشت

 

این سبد پر از بیسکویت رو هم دختر عمه هنرمندم خودش درست کرده و برای شما گل پسر هدیه آورده بود

خوب گمونم کم کاری مامان جبران شد.. حالا تا بعدا بیام و باز عکس هات رو بگذارم.. اگر شما اجازه بدین

پسندها (2)

نظرات (19)

سلام
17 فروردین 94 23:35
سلام مامان سال نو مبارک خدا رو شکر حال گل پسرت حسابی خوبه راستشو بخوای به اون قسمتی که نوشته بودی برای واکسنش پا به پاش گریه کردی کلی خندیدم این کار تمام مامانست البته برای بچه اول به بچه دوم که برسه میگن ای بابا گریه کردن نداره دیگه ... منم امروز واکسن شش ماهگی پسرم رو زدم از صبح تب کرده و یسره گریه نق نق می کنه خدا همه نی نی ها رو حفظ کنه
مامان آیدا
پاسخ
سال نو شما هم مبارک باشه.. الهی خیلی اذیت میشن این کوچولو ها موقع واکسن.. انشاالله که زیر سایه خدا و پدر و مادرش همیشه سالم و شاد باشه
ستاره
18 فروردین 94 10:41
زود زود عكس اين پسر فسقلي را برامون بذار ايداجان
فافا
18 فروردین 94 11:56
آیدای عزیزم سال نو مبارک . خیلی خوشحالم که سام عزیز این خوشگل خان بامزه امسال کنار خانوادت بود . خیلی شیرینه وقتی بچه ها کارهای جدید یا د میگیرن . خوابیدن هاش بهتر میشه. عرق نعناع البته 1ق چ + 1ق غ آب معمولی برای دل دردهاش خیلی عالیه . دردهاش که کمتر بشه خواب هاش بیشتر میشه و آروم تر ... می بوسمش عزیزمو.
مامان آیدا
پاسخ
سال نو شما هم مبارک باشه.. مرسی عزیزم از محبتت.. انشاالله امسال برای شما هم سال پر از آرزوهای محقق شده خواهد بود.. فافا جون آدرس وبلاگت رو یکبار دیگه برام بگذار لطفا..
مامان فرخنده
19 فروردین 94 8:15
اي جانم عزيززززززززززززم سام كوچولو بي صبرانه منتظر هستم كه پستت عكس دار بشه من كه سال نو را خوب آغاز نكردم با آنفولانزا شديد مواجه شدم هنوز وقت نكردم وبم را‌ آپ كنم خيلي مواظب خودتت و سام جون باش
مامان آیدا
پاسخ
ای بابا همسری منم مر یض شد حسابی ولی ما خدا رو شکر نگرفتیم.. خیلی هم طول کشید مریضیش.. مواظب خودتون باشین
مامان فرخنده
19 فروردین 94 15:11
آيدا جونم چقدر شبيه كوچيكي خودتت هستش بابا همچين زياد اخمو نيستش يعني عاشق سر بي موش هستم عزيززززززززززم دست دختر عمه ات هم درد نكنه چه بيسگويتهاي خوشگلي درست كرده بود
مامان آیدا
پاسخ
خیلی شبیه منه.. خاله کچل نیستما کلی موی بور دارم این خنده ها مال همین چندروز گذشته هست.. اونم گاهی.. کلا خنده سام خیلی کمیابه باید شکار لحضه ها کنیم ملیسای عروسکم رو ببوس
ساراخاتون
19 فروردین 94 18:43
قربونش برم.چشم بد ازش دور باشه.سلامت باشه.زیر سایه شما
مامان آیدا
پاسخ
خدا نکنهمرسی سارا جان..سلامت باشین
سودابه
20 فروردین 94 0:16
ماشاالله ...ماشاالله خيلی نازه خدا حفظش کنه . سال نو هم مبارک . خدا قوت مامان آيدا
مامان آیدا
پاسخ
مزسی خاله سودابه. مامانم دلش براتون تنگ شده یه عالمه
فافا
20 فروردین 94 11:54
قربونش برم الهییییییییییییییییییییییییی. چقدر ماه شده ماشالله . عزیزمی چچل خان ! قوبونش برم . آیدا جون روزت مبارک عزیزم. برای پسرت حتمننننننننن اسفنددود کن .
مامان آیدا
پاسخ
عزیزمیروز شما هم مبارک با تاخیر البته
فافا
20 فروردین 94 11:54
اینم آدرسم خواهر جان
سوری
20 فروردین 94 15:47
روزت مبارک مامان سام
مامان آیدا
پاسخ
قربون شماروز شما ها هم مبارک باشه
پانیذ
20 فروردین 94 17:17
آیدا جان چه قدر سام شبیه خودته. خیلی خوشگل شده. ان شاالله روز به روز بزرگ تر و سلامت تر بشه.
مامان آیدا
پاسخ
ممنون پانیذ جان
مامان رهام
22 فروردین 94 8:32
خاله فدای معصومیت و نازیت بشه این فسقلیااا مثل برق و باد بزرگ می شن، ایشالا که همیشه شاد و سلامت باشین
مامان آیدا
پاسخ
خدا نکنه خاله مژگانواقعا هر روز داره تغییر می کنه.. خیلی زود این روز ها می گذره
آدی
23 فروردین 94 0:22
ای جان دلم جیگر طلا چقدر عوض شده. فداش شم من. حالا صبرکن .... حالا یه دستشویی میتونی بری. بزار چهار دست و پا بره اونم نمیتونی خیلی سرزذم تا عکس گل پسر رو ببینم الان با لب تاپ اومدم و کامنت گذاشتم. ببوس عشقم رو
مامان آیدا
پاسخ
همین الان اونقدر دست و پا می زنه که جرات نمی کنم روی تخت تنها بگذارمش.. به حرکت بیفته واقعا نمی دونم چه کنم... الان بقدر تکون می خوره که سرش هیچ وقت روی بالش نیست
فرشته
23 فروردین 94 10:33
خدا خيلي ملوسه زنده باشه ايشالا مرد اخمو خيلي بهتر از مرديكه همش نيشش بازه دخترا بيشتر مي پسندند
مامان آیدا
پاسخ
مرسی خاله فرشته جونم
marzi
1 اردیبهشت 94 15:12
سلام آیدا جون. خوبی؟ آیدا یعنی اون عکس اولی خودتی؟؟؟؟؟ وای الکی نگو. اینکه سامه. چقدر شبیه هم هستن!!! ماشاالله خیلی نازه. مطمئنا به خوشگلی خودت میشه. چشم بد ازش دور باشه.
مامان آیدا
پاسخ
سلام مرضی جان خوبیفرصت نمی کنم زیاد سر بزنم از همه بی خبرم ... خیلی شبیه منه البته یواش یواش داره حالت های باباش رو هم می گیره..
مهربوون(محیا)
5 اردیبهشت 94 19:10
سلام آیدا جووون خوبی ؟پسری،چطوره ...چه بزرگ شده هزار ماشاالله ... خیلی شبیه خودته ... عزیززززز دلم ... خوشحالم که خوبین شاد و سلامت باشی دوستم
مامان آیدا
پاسخ
سلام محیا جانمرسی عزیزم از لطفت
مامان رعنا
13 اردیبهشت 94 3:08
سلام آیدا جون جیگر سام کوچولو رو الهی عزیزم ایشالله زنده باشه ایشالله خوابیدنش بهتر میشه دختر منم تا 5بیدار بود الان دیگه اکثرشبا 12میخوابه کم کم ریتمشون درست میشه نگران نباش
مامان آیدا
پاسخ
سلام رعنا جان...خدا رو شکر ما هم خوبیم.خوابش بهتر شده حدود 2 می خوابه و تا 7 صبح یکسره خوابه.بعد هم بلند میشه شیر می خوره و دوباره میحوابه تا 10...خدا رد شکر هر دومون بهتر شدیم.خدا فرشته نازنین شما رد هم حفظ کنه.. انشاالله همیشه شاد باشید
مامان فرخنده
19 اردیبهشت 94 8:07
سلام آيدا جون خوبي ميبينم كه سام جون كلي وقتت را گرفته ديگه نمي نويسي هرچند فعلا حق داري ولي بايد قول بدي چند وقت ديگه كه سام جون خوابش تنظيم شد همه اين ننوشتنها را جبران كني مواظب خودتون باشيد دلم خيلي براي نوشتنت تنگ شده مامان آيدا وقت كردي يه دوخط بنويس از احوالاتت وچقدر زمان زود گذشت سام جون الان ديگه سه ماهش شده ببوس روي ماهشو
مامان آیدا
پاسخ
سلام خانمیواقعا خیلی خیلی زمانم پر شده.. فسقلی تمام وقتم رو میگیره سام.. انشاالله بزودی می نویسمملیسای عروسکمون رو ببوس
مامان سمیه
11 تیر 94 16:12
خدا نی نی نازتو نگه داره به ما هم سری بزنید...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد