دندان پسرکم
پسرگم دقیقا در 6 ماه و نیمگی اولین دونه برنج هاش در اومدند... کمی زود بود همه تعجب کردیم... چند روزی بود بیقراری های گاه و بیگاهت رو پای تغییر آب و هوا می گذاشتیم.. دیروز ولی طبق معمول مشغول گاز گرفتن من بودی موقع شیر خوردن که احساس کردم از همیشه دردناک تر شده ...نگاه که کردم دیدم بععللللله گل پسرم دندونش در اومده.... قربونت بشم هر چی می بینی می خوای گاز بزنی البته هر چی بجز دندونی های رنگارنگی که برات می خرم... حالا دیروز پاپا جون و آنا جون یک عروسک پلیشی برات گرفتند فعلا فقط اونو گاز می زنی.... بنظرم اینجا حالت خیلی بهتره.. حال منم بهتره... در کنار مامان بابا بودن واقعا کیف میده.. ولی شما از همه بیشتر داری خوش می گذرونی... موندم برگردیم تهران چکارت کنم پسرک ددری من... هر روز صبح ساعت 6 بیدار میشی و با منکلی بازی می کنی بعد من چون خوابم میاد و بغلت نمی کنم صدا در میاری که پاپا جون بیاد ببردت پیش خودش.. دیگه شما میری تو اتاق پاپا و آنا جون منم وقت میدی بی خوابی شبم رو جبران کنم... شما هم همراه پاپا جون میری با کالسکه بیرون و زیتون و سیمیت و پنیر تازه می خری کمی هم تو محوطه بازی می کنی و بر می گردی.. با سر و صدای زیاد مممم ممم کنان منو صدا میزنی و دست و پا زنون میپری بغل من.... یه وقتایی اذیتت می کنم و چشمام رو بسته نگه میدارم که یعنی من منوجه ات نشدم... خیلی حرفه ای قل قل می خوری و با دست به سینه من میزنی که یعنی شیر می خوام.. اگر بازم طاقت بیارم و نخورمت اون وقتا... لباسمو می کشی و سعی می کنی خودت رو هر جور که هست به غذا برسونی.. هر چند وقت یکدفعه هم به من نگاه می کنی ببینی که چشممام باز میشه یا نه.. بعد از یه پرس سیر شیر چرتی میزنی و بعد با هم میریم گردش تاااااااااا شب... تو روز دو تا خواب طولانی داری و دو تا هم کوتاه تقریبا دستم اومده.. خدا بدادم برسه که این تغییر ساعت رو چطوری باید دوباره تنظیم کنم....مامانی آش دندونی باشه طلبت اینجا امکانات نداریم... الهه فدای بابایی بشم.. هر روز که زنگ میزنه میگه دندونش رو ببینم ولی مامانی هم معلوم نیست هم شما آروم نمیشینی که بشه دید... دلش برات یک ذره شده.. تو حرفاش کاملا مشخصه... راستش منم کمی دلم تنگ شده ولی اصلا دلم نمی خواد بر گردم.... یعنی اینجا خیلی حالم بهتره... همه چیز اینجا آروم تره.. زنده تره.. ولی چکنم باید بر گشت و زندگی کرد.. در اولین فرصت از پسرک با دندون عکس خواهم گذاشت