سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

کودکانه

اتاق گل پسری من

1393/11/6 0:36
نویسنده : مامان آیدا
1,186 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره بابایی همت کرد و پرده رو زد... اینم عکس اتاق شما.. البته من واقعا تنبلم خودم میدونم.

نیشخند

از آنجایی که من حوصله عکس داختن نداشتم چند تا از لباس هات رو که بیشتر دوست داشتم عکس انداختم.. حالا یواش یواش عکس اضافه می کنم.. کمرم زیاد اجازه کار با کامپیوتر و عکس درست کردن نمیده

اینم کیک دستپخت همسری جهت بر طرف کردن اخم های اینجانبخندونک چنین دختر لوسی هستیم ما

پسندها (2)

نظرات (16)

مهربوون(محیا)
6 بهمن 93 12:50
آیداااااا جوووونم خیلی خوشگلهههههه .. مبارک پسری باشهههههه .... منتظر دیدن روی ماهش هستیییم چه لباسهاییی... عجب کیکی .... دستشون درد نکنه ☺☺☺
مامان آیدا
پاسخ
مرسی محیای عزیزم..
marzi
6 بهمن 93 16:19
مبارکش باشه. به سلامتی و دل خوش از همه وسایلش استفاده بشه. سر زایمانت منو فراموش نکن. باید حس و حال زیبا و وصف ناشدنی باشه. بعدا برام بگو که چطوره.
مامان آیدا
پاسخ
انشاالله همین روزهای نزدیک بدون هیچ دغدغه ای این روز ها رو خودت تجربه می کنی
رز
6 بهمن 93 16:35
سلام گلم مبارک باشه خیلی اتاقه قشنگی شده خوشحالم که هوای زندگیتون افتابی شده امیدوارم روزهای خوبتون مستدام باشه
مامان آیدا
پاسخ
مرسی مهربونم
آدی
6 بهمن 93 17:58
چه خوشگله همه چیش‌.مبارکش باشه عزیز دلمممممممم.پرده و کاغذ دیواری ست همن؟ خیلی قشنگ شده.
مامان آیدا
پاسخ
مرسی خاله آدی به سلیقه شما که نمی رسه.. ولی شاد شد اتاقشاره پرده و کاغذ اصلی یکی هستند
مهتاب
6 بهمن 93 18:59
عزیز دلم مبارکت باشه سام خوشکلم انشالله از همه وسایلت به سلامتی و خوشی استفاده کنی دست همسرت هم درد نکنه وای ایدا دو روز مونده ها قدرشو بدون بعدا کلی دلت تنگش میشه
مامان آیدا
پاسخ
دیگه فقط فردا مونده کلی هیجان زده ام... وای ولی کمرم داره می ترکه... یعنی تمام مدت ساکن یکجا نشستم... هیجان دیدن سام فقط ارومم می کنه
سودابه
7 بهمن 93 0:29
مبارررررررررررککککککککههههههههههههه خيلى خوشگل شده آيدا جونم مطمئن بودم اينجا هم سليقتو نشون ميدى ايشالا نى نى خوشگله کلى آرامش از اين اتاق بگيره واى خداااااااا اون لباسهاى خوشگل و کوچولوشو بگو اونا هم خيلى خوشگل و نازن ايشالا عکس هاى لباس داماديشو برامون بذارى دست همسرى هم درد نکنه کار عاقلانه اى کرد وگرنه از ديدنه بچش محرومش ميکردى نه ؟ ولى خودمونيم آيدا جون واقعا کيک بلده بپزه معلومه اونم در جوار تو کلى هنرمند شده خوش باشيد عزيزم
مامان آیدا
پاسخ
قربونت برم سودابه جونملطف داری به من.. خدا رو شکر ما دعواهامون واقعا به 4 5 ساعت نمی کشه.. چون من خیلی بد دعوا هستم.. اگر یه چیزی بدونم حق با منه کوتاه نمیام.. البته وقتای کوتاه اومدنم هم بوده ولی واقعا کم.. چون اصلا وقتی فکر کنم اشتباه از منه به بحث نمی کشه.. با یه باشه و یا قبوله تمام میشه.. این عصبانیت ها مال وقیه که تقصیر از اونه.. در این شرایط محاله کوتاه بیام.. اینه که اونم میدونه و کوتاه میاد خدا رو شکر... هر چیزی تو زندگی مشترک متقابله.. حتی حق داشتن ها و نداشتن ها... ما اساس زندگیمون رو رو این گذاشتیم...ولی یه چیزی بهت بگم .من چشمم آب نمی خوره دوباره این بحث ها پیش نیاد تا وقتی حرف خاله و مامان و عمو هست این بحث های ما ادامه داره خدا بخیر کنه.... در مورد کیک هم خیلی وارده تو پخت ا پز... ما هر دومون مدتها تنها زندگی کزدیم.. همسری هم شکموفقط هم یه غدای خونه اعتقاد داره.. برای همین خیلی آشپزی و کیک پزیش خوبه..تو مجردیش خیلی از این کار ها می کرد. بعد از ازدواج من بیشتر از این کارا کردم... الانا دیگه یه وقتایی که از این کارا می کنه جهت جلب نظر منه... ولی آشپزیش حرف نداره از حق نگذریم...
مامان فرخنده
7 بهمن 93 7:56
مامان آيدا چه كرده خيلي اتاق پسري خوشگل شده مخصوصا ست كاغذ ديواري وپرده اش خيلي عالي شده سام جون به سلامتي و به شادي بدنيا مياد بعد ميره روي تخت خوشگلش لالا ميكنه اي جانم خداروشكر كه با همسري آشتي كردي فقط يه روز ديگه مونده گل پسري را توي بغلت بگيري وبراش لالايي بخوني مواظب خودتت باش توروخدا زود آپ كن واز سلامتي خودتت وسام جون بگو من هرروز ميام بهت سر ميزنم هاااااااااااااااااااااااايادت نره براي همه ني ني ها هم دعا كن كه هميشه تنشون سالم باشه كلي منتظر ميمونم تا تو آپ كني اگه دير آپ كني اين شكلي ميشم
مامان آیدا
پاسخ
فرخنده جون به هوس نیوفتادی ملیسا رو از تنهایی در بیاری... خواهر شوهر رو که به هوس انداختم... دختر اولش 14 ساله... داره یهو دومی رو میتره.. میگه همش تقصیر توئه جدی خوشت اومد از رنگ آمیزی اتاق برای کاغد دیواری خیلی گشتم... خیلی شانسی این رو پیدا کردم که پارچه پرده اش رو هم وارد کرده بودند... همه گفتند نه ساده است و کم رنگه برای اتاق بچه باید خرس و سگ و گربه بگیریم.. البته بعدش که هومدند نصب کردند همه خییییلللیی پسندیدند.. ولی طبق معمول کلی بزور متوصل شدم... وای فرخنده جون کل دیشب مثل جغد چشمام باز بود... بظاهر هیجان ندارم ها ولی مرتب دارم فکر می کنم.. سلامتیش.. چه شکلیه... به کی رفته... وزنش خوبه... بند ناف دورش نچچرخیده باشه.. فردا چی میشه...من دقیقا 48 ساعت بیشتره که چشم رو هم نگذاشتم. یعنی دریغ از خواب...
بهناز
7 بهمن 93 9:14
خدا رو شکر اوضاع بهتر شده... منتظر عکس های سام عزیزمون هستیم
مامان آیدا
پاسخ
ممنون بهناز جون.. انشاالله
بهناز
7 بهمن 93 9:15
خانومی بارداری سام با میکرو بوده یا...؟
مامان آیدا
پاسخ
نه بلطف خدا طبیعی و در کمال ناباوری اتفاق افتاد برام
بهناز
7 بهمن 93 9:18
خانمی سرویس خواب سام مارکش چیه؟خیلی شیکه... انشاالله به سلامتی و دل خوش
مامان آیدا
پاسخ
خانه کودک. خیلی هم خوش قول بودند... توی یافت آباد
ستاره
7 بهمن 93 9:34
مباركه ع به به به سلامتي خانوم خانوما
مامان آیدا
پاسخ
ممنون ستاره جان
مامان رهام
7 بهمن 93 10:13
سلام آیدا جونم چقدر اتاق پسرمون خوشگل شدهچه شیطونیایی کنه تو اتاقش لباساش هم خیلی خوشگلن، مامان با سلیقه داشتن همینه دیگه عزیزم فردا بالاخره داره می رسه ایشالا که زایمان خوبی داشته باشی و نی نی نازمون با سلامتی به دنیا بیاد به زودی شیرین ترین لحظه ها رو تجربه می کنی موقع زایمان و شیر دادنت ما رو فراموش نکن آیدا جون فکر کنم این چند وقته خیلی سرت شلوغ بشه، اگه کاری از دست من بر می اومد تعارف نکن، خوشحال می شم بتونم کمکی کنم
مامان آیدا
پاسخ
قربونت برم مژگانی...دست مامانی و پاپا جونش درد نکنه.. خیلی زحمت کشیدند برای تک تک وسایل... باورت میشه مژگان با وایبر تو فروشگاه ها دونه دونه عکس اینا رو می انداختند که من ببینم دلم نسوزه خودم نیستم.. بعد می خریدند...می شناسیشون دیگه لازم به گفتن نیست.محبتشون مثل همیشه بی انتهاست بخدا.. من هیچ پدر و مادری به این فداکاری و از خود گذشتگی ندیدم مژگان..همه زندگیشون بچه هاشونه.. البته که برای هر بچه ای خانواده اش همینه.. ولی من خیلی پدر و مادر بی تفاوت هم دیدم .. یا از دور میشینه و فوقش غصه می خوره وای بچم ال شد و کاری نمی کنه ... ولی این دو تا یعنی جان و مال بر کف فقط دنبال خوشحال کردن و راحتی من و خواهرم هستند.. گاهی بخدا می گم خوش به سعادت این دو تا داماد... کاش قدر بدونند.. گاهی بخدا همسری که تازه خیلی دوستشون داره مامان و بابای منو.. مثلا می پرسه یعنی بابا برای چی اینکار رو کردند مگه خودشون نمی خواستند برای خودشون فلان برنامه رو داشته باشند. پس چرا برای ما کردند... گاهی با تعجب نگاه می کنه به فداکاریه اینها و براش هضم نمیشه.. سر درد دلم واز شدنیومدی که پیشم... کلی حرف خاله زنکی میزدیم دلمون باز میشد.. تازه می خواستم کلی برام دوره نگهداری کودک بگذاری... هیچچچچچیی بلد نیستم... اصلا بچه رو چجوری نگه می دارند... واااایییی خوب میومدی دیگهمژگان برام دعا کن همچین تو دلم یه رختشویی باز شده سرش هم گگویا خیلی شلوغه
مامان رهام
7 بهمن 93 13:10
عزیز دلم خدا پدر و مادر ماه و مهربونت رو برات حفظ کنه تازه از فردا یه حس عجیب دیگه ای نسبت بهشون پیدا می کنی، چون مادر می شه و عشق مادری رو خودت لمس می کنی خیلی دلم می خواست ببینمت آیدا ولی خب حالت مساعد نبود، ایشالا حال خودت و نینی بهتر شد میام دیدنت فردا تمام این استرسا به خوبی تموم می شه و با بغل کردن عشقت آروم می شی راستی یه چیزی برات تعریف کنم دلت برای فردا غش بره رهام که تازه به دنیا اومده بود فقط تو بغل من آروم می شد و گریه نمی کرد(منظورم ساعتای اول به دنیا اومدنشه) تا مامان جداش می کرد شروع به گریه می کرد، انقدر من حال می کردم با این کارش سعی کن بیشتر پیش خودت باشه ، بوی بدنت بهش آرامش می ده آیدا، تا می تونی ازش عکس بگیر، امروز هم تا می تونی از خودت عکس و فیلم بگیر، بعدا که نگاه کنی کلی دلت قنج می ره آیدا جونم مادر شدنت رو با تمام وجودم بهت تبریک می گم ، مطمئنم بهترین و مهربون ترین مادر دنیا می شی برای پسرت من زنگ نمی زنم که مزاحمت نشم عزیزم، ولی خیلی به یادتم نمی دونم چطور می تونم فردا ازت خبر بگیرم خیلی دلم می خواد فردا بیام ببینمت ولی می گم شاید مزاحم باشم اگه می شه گوشیت ور خاموش نکن یا شماره خواهری رو برام بفرست که ازت خبر بگیرم مراقب خودت باش مامان آیدای عزیز
مامان آیدا
پاسخ
وای دلم برای فردا داره غنج میره.. وای کی میاد فردا.. فردا گوشیم همراه همسری یا خواهریه.. بعدش هم بهوش بیام دست خودمه خاموش نمی کنم.. الان تلفن های اونا رو هم برات تو وایبر می فرستم...
رز
7 بهمن 93 20:59
سلام مامان جون این هفته همش برای چهارشنبه همراهت روزشماری کردم امیدوارم که فردا به سلامتی و راحتی فارغ بشی برای سلامتی هردوی شما نذر کرده ام وقتی که مانند فرشته ها شدی لطفا به یاد ما هم باش
مامان آیدا
پاسخ
انشاالله مامان بعدی خودت هستی رز عزیزم
آدی
7 بهمن 93 21:37
وای ایدای عزیزممممممممممممممممممممم. فردا موعد دیداره. نمیدونی چقدر برات خوشحالم. دل تو دلم نیست . همش به تو و حال الانت و فردات فکر میکنم. حال خوش فردا رو چند میفروشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟قیمت نداره. بهت خیلی تبریک میگم. به همسرت هم تبریک بگو دوست عزیز و نایدیده من
مامان آیدا
پاسخ
قلبم تو دهنم داره میزنه آدی جونم...مرسی بخاطر این همه همراهی و مهربونی.. خدا کیاوش گلت رو برات حفظ کنه
niloofar
11 بهمن 93 13:35
خیلییییییی قشنگه آیدا جون. مبارکش باشه ایشالا. به دل خوش و سلامتی استفاده کنه به حق علی (ع)
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد