سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

کودکانه

چه آرزو هایی که وارونه شدند...

1392/10/4 8:12
نویسنده : مامان آیدا
544 بازدید
اشتراک گذاری

دل درد ها و کمر درد های فضایی من هنوز ادامه داره. بخصوص که سر کار میرم و مرتب به حالت نشسته هستم. و استراحت ندارم.یه روزایی خونریزیم در حد یه لکه هست و گاهی.....

عزیزم کاش می شد آرزو کنم که برایم بمانی. کاش میشد از خدا بخوام تو رو برایم حفظ کنه!!! هرگز فکر نمی کردم روزی برسه که نبودنتو از خدا بخوام.نگران هرگز باورم نمی شد، یه روزی به برگه آزمایش نگاه کنم و با دیدن بتای بالای 10 از غصه گریه کنم. هرگز فکر نمی کردم روزی نبودنت آرزویم شود.

هر روز که می گذره بیشتر غم نبودنتو می خورم.هر روز که میگذره و با هر حرف دکتر ها!!!! کاش وقتی میخواستی به این قاطعی بمونی و به هر قیمتی منو رها نکنی. کاش فقط چند میلیمتر  با همه توانت خودت رو جلوتر می کشیدی. این هم از همون کار های خداست: آزمون صبوری و عاشقیست. ولی کاش باورم نمی شد که تو جسم زنده ای هستی که از خون من تغذیه می کنی و کاش باورم نمی شد که درون من کودکی هر چند به خطا در حال تلاش برای حیات بوده،....  و الان که تو باید بمیری. ته مانده های امیدم رو با ذره ذره درد های وحشتناک جسمم جارو می کشم و هر روز آرزو می کنم تو نباشیافسوسگریه.  لطفا برای مقطعی مرا رها کن.جسم رنجورم تاب اینگونه بودنت را ندارد. تو را می خواهم با تک تک سلول هایم.خدا می داند چه درد ها برایت داشتنت کشیده ام. اما... چه کنم؟!! خدا تو را برای امتحان من فرستاد که میان لحظات تمنای تو،لحظات التماس برای داشتن تو،به نداشتن تو بیاندیشم. امتحان صبر!!! امتحان ایمان!!

گناه تو را نمی دانم ولی بههر گناهی , محکوم به مرگی.!!. اختیار هم با توست.!!!  می توانی فقط نباشی و مرا نجات دهی و می توانی مرا هم با خود ببری. برایم فرقی نمی کند.من که همه وجودم رو تقدیم بودن تو کرده بودم. تصمیم با توست. زود تر تصمیم بگیر!!! دلم عزادار مرگت است، بخود می پیچد و زاری می کند.

من دلم را میشناشم, دل همان مرغ شباهنگیست که شب تا سحرگاهان به روی لاشه جسمم که چون ویرانه های تخت جمشید است به زاری اشک می ریزد و از روحم به تندی می گریزد,...... و من بی دل ,    چه هیچم من...... چه پوچم من......

 در قلبم عجالتا پرونده حیات تو را مختومه اعلام می کنم. افسوسافسوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

ادی
3 دی 92 17:27
ایدای عزیزممهیچی نمیتونم بگم جز دعا برای ارامش دل مهربونت و سلامت برای جسمت
مامان آیدا
پاسخ
مرسی عزیزم برای دعای خوبت
مامان اینده
3 دی 92 21:12
شيما
4 دی 92 8:46
سلام عزيزم. خيلي غمگين نوشتي ... دلم يه جوري شد ... خوب ميفهمم چي تو دلته ... چند سال پيش بتاي منم همينجوري بالا ميرفت اما هيچي تو رحمم نبود! حالت بلاتكليفي سختيه! ميگفتن شايد خارج رحميه...بايد عمل شي! خوشبختانه بعد از سه هفته بتاي من با خونريزي اومد پايين و خلاص شدم. اميدوارم آرزوهاي هيچ كس وارونه نشه! دعا ميكنم همه زودي به آرزوهاشون برسن.
مامان آیدا
پاسخ
الهی آمین!! شیما جون هیچ وقت فکر نمی کردم روزی بیاد از ته دل از خدا بخوام نی نیم بره!!منم تا حالا 4 بار دوز بالای داروی سقط رو گرفتم. دکتر گفت اگر نشد برای آخرین بار شنبه دوباره بهم تزریق میکنه. منم هنوز بعد از سه هفته خونریزی دارم ولی بتام پایین نمیاد
نیلوفر
4 دی 92 9:54
چقدر تلخ. خیلی ناراحت شدم. خیلی بده آدم آرزوی از دست دادن چیزی رو بکنه که تا دیروز برای داشتنش پرپر میزد
مامان آیدا
پاسخ
معذرت خواهی. قصد ناراحت کردن نداشتم واقعا
مامان سهند و سپهر
4 دی 92 9:57
عزیزم امیدوارم خیر باشه نتیجه ش جز سلامتیت چیزی نباشه ایشالا توی این آخرین مهلتش دل می کنه ازت جوجه کوچولو الهی بمیرم براش و برات
مامان آیدا
پاسخ
وایییی خدا نکننننهایشاالله همیشه سلامت باشی و در کنار خانواده همیشه شاد و خوشبخت باشید. حتما خیری درش هست.واقعا قصد ناراحت کردن کسی رو نداشتم.
نسرین (عزیز دل مامان و بابا)
4 دی 92 10:16
ایدا جون خدا بهت صبر بده میفهمم چقدر سخته. ایشالا هر چی خیرته پیش بیاد واست.
مامان آیدا
پاسخ
مرسی گلم انشاالله.سارای نازنینت رو ببوس مامانی
مهتاب
4 دی 92 10:35
سلام ایداجون عزیزم با خوندن این مطلب واقعا غمگین شدم نمیتونم به جزدعای خیر و سلامتی چیز دیگه ای بهت بگم چون من هم تجربشو داشتم و میدونم هیچی جز امید این که به زودی یه نی نی سالم و خوب میاد توی دلت ارومت نمیکنه و برات ارزوی داشتن بهترین و خوبترین نی نی دنیا را دارم عزیزم با اجازه لینکت میکنم تا بتونم همیشه بیام بهت سر بزنم
مامان آیدا
پاسخ
سلام خانمی. ممنون. امیدوارم دلت همیشه شاد باشه. خانمی من خیلی وقته که با اجازه شما رو لینک دارم و بهت سر میزنم و ازت خبر می گیرم.خوشحال میشم گلم
سودابه
4 دی 92 15:33
هیچی برای گفتن ندارم خودمم داغونم میام شماها رو هم میخونم اشکهام سرازیر میشه
مامان آیدا
پاسخ
عززززیییزززم.یه خدای مهربونی اون بالاست داره هممون رو نگاه می کنه. خدا شاهده که فقط برای خالی کردن حرف های دلم می نویسم که نترکه. اصلا نمی خوام کسی رو ناراحت کنمزندگی ادامه داره مگه نه؟!!
سودابه
4 دی 92 16:07
نه عزیزم منظور من ننوشتن تو نیست به خدا . فقط من دلم گرفته . اتفاقا روزی چند بار سر میزنم که از حالت خبر دار بشم . فقط کاش خدا حداقل دل دوستهامو شاد میکرد منم از شادی شماها شاد بشم
مامان آیدا
پاسخ
عزیز دلمی.میدونم عزیزم .نبینم غصه بخوری ها راستش منم هر روز سر می زنم بهت ولی خیلی وقته که پست نگذاشتی.
ادی
7 دی 92 2:03
نگرانتم ایدا.کاش یه خبر بدی از خودت
مژگان
7 دی 92 8:34
عزیزم کاش می تونستم کاری کنم که کمی از بار غصه دوست عزیزم کم کنه خدایا توی هر کار تو حکمتی هست به آیدای عزیزم صبر و آرامش و سلامتی بده که زودتر از این مرحله گذر کنه و بدنش آماده پذیرایی از هدیه بزرگت بشه
مامان آیدا
پاسخ
مرسی گلم مثل همیشه به من لطف داری
مامان پارسا
12 بهمن 92 8:41
سلام، من خیلی تصادفی با وبتون برخورد کردم و وقتی مطالبتون رو خوندم واقعا اندوهگین شدم. امیدوارم که همیشه در صحت و سلامت باشید و به زودی زود صاحب یه نی نی ناز بشید.
مامان آیدا
پاسخ
سلام خیلی خوش اومدین خانمی. ممنون از لطفتونایشاالله که دست شما هم خیلی زود خوب بشه. پارسای گلتون رو ببوسین
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد