هنوز سیکل اول زیفت....
بعد از آمپو لهایی که دکتر برای سقط زد,احساس بهتری داشتم.با خودم گفتم که خدا رو شکر که به جراحی نرسید و بخیر و خوشی با دارو حل شد.
نصفه های شب از اتش فراوان از خواب بیدار شدم.انگار سالها بود که آب نخورده بودم.به محض اینکه از جا بلند شدم,سرم درد ضربانی وحشتناکی گرفت و بعدش هم دنیا تیره و تار شد.آب رو بی خیال شدم و دوباره دراز کشیدم. تازه وقتی خوابیدم کمر درد هم شروع شد.خیلی درد وحشتناکی بود.کمی به خودم پیچیدم.دم دمای صبح بود که دوباره خوابم برد.قرار بود صبح برم سر کار.همسری بیدارم کرد که بهش گفتم سرم درد می کنه و از فردا میرم. بعد از رفتن اون سعی کردم کمی راه برم .درد زیر دلم هم به اون دوتا اضافه شده بود.نه میتونستم بخوام,نه بشینم و نه راه برم.در هر شرایطی فقط درد داشتم و سر گیجه و حالت تهوع.تا ۱۰ اینطور ها تحمل کردم. بعد زنگ زدم به نوید.طبق معمول اشغال بود. بعد به بیمارستان آتیه زنگ زدم و شرایطم رو توضیح دادم.گفتن سریع خودت رو برسون .هرچی با خودم فکر کردم دلم نیومد به همسر زنگ بزنم.یه ماشین گرفتم و پیچان و خمان رسوندم خودمو به آتیه. به اطلاعات که گفتم خارج رحمی ام, مثل برق گرفته ها تندی ویلچیر آوردن و من نشستم توش بعد منو بردن تو بخش و دکتر ش منو دید و معاینه کرد و مدارکمو نگاه کرد.توضیح دادم که شب قبل دارو برای سقط تزریق کردن.اینو که گفتم دکتر با تعجب بهم گفت پس چرا بستریت نکردن؟!!! این دارو خطر ناکه عوارض داره باید تحت نظر بهت تزریق میکردن و..... حالا این حرفهارو میزد و من بیشتر نگران میشدم.
بعد دوباره ازم خون گرفتن و سونو کردن. بعد از سونو دکتر بهم گفت که توده هنوز اونجاست و باید لاپرا کنی.هنوز تکون نخورده. بعد هم دستور بستری داد و گفت چون دکترت کشاف هست باید بهش زنگ بزنیم بیاد.
توی همون فاصله هم من همش داشتم فکر می کردم چجوری به همسر بگم ..... به دکتر گفتم که دکتر کشاف معتقد بود که با دارو دفع میشه. ظاهرا از بیمارستان به نوید زنگ زده بودن و من که اینو گفتم.دکتر کشاف گفت که مریض رو بفرستید نوید اگر لازم باشه اینجا عملش می کنیم.
همونطوری با ویلچیر منو بردن پایین,....,خیلی خجالت کشیدم همه داشتن نگاهم میکردن تا حالا همچین حسی نداشتم. با آمبولانس منو بردن نوید و تحویل دادن.اونجا طبق معمول که همه خونسرد و ریلکس هستن تقریبا نیم ساعت طول کشید که دکتر بیاد. دکتر هم منو دید . به من گفت دو تا راه داری.توده هنوز اونقدر خطرناک نیست که تیغ دستمون بگیریم. یا باید درد رو تحمل کنی که به امید خدا دفع بشه با دارو و یا همین الان با لاپرا سکوپی جراحی کنیم. با خودت هر دو رو میتونیم انجام بدیم. درد اونقدر زیاد بود که بلافاصله جراحی رو انتخاب کنم.ولی لوله ام ممکن بود از بین بره. و هزینه ها هم که دوباره ۳ ۴ ملیونی باید هزینه میشد.ضمن اینکه دوباره کلی آدم رو باید درگیر می کردم. این بود که گفتم خیلی دردم زیاده ولی صبر می کنم. دکتر هم به شونم زد و گفت آفرین دختر خوبنمی دونم چرا جدیدا دلم میخواد بزنمششش.خونسردیش اعصاب برام نمی زاره.
دوز دارو ی سقط رو بالاتر برد و دوباره بهم تزریق کردن. برای درد هم بهم دارو زدن. کمی اونجا خوابیدم تا دارو ها رو بگیرم. یه سرم عجیب غریب هم بهم زدن که گفتن برای خونریزیت هست. بعد هم که باز کلی آمپول و سرم خوردم فرستادنم خونه.
الان خیلی بهترم.سردرد هام رو دارم . هر ۸ ساعت یه ژلوفن می خورم. و فعلا به لطف دارو درد رو میتونم کنترل کنم. هنوز نرفتم سر کار.گمونم اخراجم خودم خبر ندارم...
دوستای مهربون از همراهیتون تو این مدت واقعا ممنونم.حضورتون به من دلگرمی میده حس اینکه تنها نیستی و دوستانی داری که کنارت هستن واقعا زنده میکنه آدمو.مرسی که هستین.یه دنیا برام با ارزشین