سالگرد ازدواج
یکسال دیگه هم گذشت!!! یکسال خیلی سخت با همه پستی ها و بلندی هاش!! توی این یکسال چقدر از هم دور شدیم.... چقدر تلخی های زندگی رو به روی هم آوردیم. چقدر برای نداشته هامون همدیگر رو اذیت کردیم. چقدر کنار هم گریه کردیم..
ولی در نهایت باز ما دو تا بودیم که همدیگر رو آروم کردیم.. همه عشقمون رو گذاشتیم وسط و هر لقمه اش رو زدیم به یه زخمی از زندگیمون. هر بار که دلامون پر از غصه شد یه تیکه عشق مرهم کردیم و چینی ترک خورده دلمون رو شکسته بندی کردیم. هر خطایی که کردیم.. یه شربت از عشق ناب درست کردیم و خطای هم رو ترمیم کردیم. در نهایت باز هم آغوش گرم تو شد مامن تنهایی های من!! همان جایی که تلخی نداشته هام رو یاد آوری می کرد ،شد تنها پناهگاه غصه های من!!
هر بار که به چشمات نگاه می کنم، توی صافی و پاکی نگاهت حل می شم.. همه درد هام رو به زمان میسپارم و فقط می خوام که اون لحظه رو سیرررررر زندگی کنم... هر روز عاشق تر از قبلم می کنی!! هر روز صبح رو با گرمای عشق تو شروع می کنم و شب رو به امید روز دیگه که با لبخند چشم های تو از خواب بلند شم، به پایان می رسونم... هر لحظه خدای قشنگمو بخاطر هدیه بی نظیری که 7 ساله امید زندگیم شده شکر می کنم ... 7 سال پر فراز و نشیب که لحظه های قشنگش سیاهی روز های بد رو می شوره و جز رد باریکی ازشون نمی مونه!!! همینه که یه تلنگر به قلمم می زنه تا بگه سالگرد زیبا ترین لحظه های زندگیم مبارک!!
اینا که می بینید روی کیک عکس و من و همسری هست که البته مال سالهای آینده هست ما الان این شکلی نیستیما!! مامان و بابای گلم ما رو سورپرایز کردند و یه مهمانی برای سالگردمون ترتیب دادند. دستشون درد نکنه کلی کیف کردیم