سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

کودکانه

نظرات (11)

نسرین (عزیز دل مامان و بابا)
8 بهمن 92 10:04
اروم باش ایدا جون. یه پیشنهاد دارم. نمیای پیش من؟؟؟ من همش خونه تنهام. یه چند روزی بیا خونه ما. با اقاتون بیا. نمیشه؟؟
مامان آیدا
پاسخ
قربون اون دل مهربونت برم این همه کار و ارباب رجوع رو چه کنم!! این همه وعده و وقول به این و اون رو چه کنم!!! یه عالمه مسئولیت رو چه کنم؟!!مرسی عزیزم ولی واقعا نمیشه اگر میشد میزدم بیرون همون دیشب
marzi
8 بهمن 92 11:22
عزیزم به خودت مسلط باش. اونا فقط حدسه. تو فکر کن همچین چیزی نبوده. حالا که همه چیز تموم شده و نباید اینقدر خودتو عذاب بدی. ایشاالله دفعه دیگه با کمک خدا و دکترها فرشته هات میرن سرجاشون. به نظر من اگه عجله نداری فعلا نرو سراغ عکس و درمان. یه مدت بذار بگذره تا آروم بشی و آمادگیشو داشته باشی. تو این مدت یه سفر کوتاه برو. خودتو شوهرت تنهایی برین یه جایی تا حال و هوات عوض بشه. من مشهدم. اومدی در خدمتتم. اگه بیای زیارت حالت خوب میشه. باز اونجا جنگل داره تا آدم خوشو گم کنه. مشهد یه دشته خشکه حالا وقتی من غصه ام بشه کجا برم گم بشم!
مامان آیدا
پاسخ
واقعا دکتر دیروز من هیچ چیز جز اعصاب خوردی برام نداشت. ممنون خانمی اصلا خود دکتر هم نظرش بر این بود که باید کم کم 7 8 ماه صبر کنم. چون رحمم التهاب داشت نگران شده بودن. ما قبلاز این که زیفت کنم اومدیم امام رضا طلبید و امومدیم مشهد ممنون از محبتت فعلا بصورت فشرده گرفتارم
مهتاب
8 بهمن 92 13:00
سلام عزیزمممممممم الهی نبینم ناراحت باشی ایداجون؟ غصه نخور عزیزممم به نظرم یکم صبر کن بذار وضع روحی و جسمیت بهتر بشه بعد برو دنبال عکس رنگی و این کارا.... امیدوارم نی نی زودی بیاد توی دلت و اصلا کارت به عکس رنگی نکشه ذوستم
مامان آیدا
پاسخ
مرسی گلم. فعلا قاطی ام
مامان سهند و سپهر
8 بهمن 92 15:20
چرا من هیچی توی این پست نمیبینممممممممم دلم آب شد . هر چی رفرش هم میکنم هیچ دیده نمیشهههههه چرااااااااااااااااااا
مامان آیدا
پاسخ
پاکش کردم خودم اعصابم خورد میشد می خوندمشناراحتی تو نبینم مهربونم
سودابه
8 بهمن 92 18:30
من حرف بدی زدم آیدا جون ؟ چرا نظر منو پاک کردی ؟
مامان آیدا
پاسخ
نه گلم کجا رو پاک کردم؟!!!!
سودابه
9 بهمن 92 0:03
عزیزم من واسه همین پستت کامنت گذاشته بودم پس بگو سایتتون کامنت میدزده عزیزه دلم گفتم الهی نبینم غمتو نبینم ناراحت باشی گفتم جواب چراها دست خداست و اینا همه حکمتشه و ما فقط باید صبور باشیم و توکل کنیم . گفتم شاید عصبانی و ناراحتی و من دعوت به صبرت کردم کلافه شدی و حذف کردی . البته من کاملا درکت میکنم
مامان آیدا
پاسخ
عززززیییزمی نرسیده بهم. گمونم کامنتت خوشمزه بوده خود نی نی وبلاگی ها خوردنش سر راهممنون خانمی کاری جز صبر نمیشه کرد. شاید این جز اون دسته معدود اتفاق هایی هست که هیچ ربطی به خواستن و نخواستن ما نداره و تماما دست اراده و خواست خداست. تو هر کاری خدا می گه از تو حرکت و از من برکت وی اینکه حرکت و برکت فقط دست خودشه!! باید بشینیم و ببینیم چیکار می خواد بکنهاین وسط ها گاهی هم آدم بهم می ریزه و یادش میره و کلی دعوا می کنه با خدا ولی در نهایت کاری از پیش نمی بره می دونی؟!!!!
نیلوفر
9 بهمن 92 12:13
دختر تو چرا پست ها تو اینقدر زود پاک میکنی؟؟؟؟
مامان آیدا
پاسخ
اعصابمو خورد کرده بود پاک کردمش چون کامنت داشت نگه داشتم خود پست رو
مامان سهند و سپهر
10 بهمن 92 9:46
خیلی حالم گرفته شد از خوندن خصوصی چقدر غم انگیز بود. ولی حتما مصلحتی درکار بوده مراقب خودت باش‌ آیدا جون . امیدوارم تاحالا بهتر شده باشی ...
مامان آیدا
پاسخ
بهترم عزیزمخیلی بهترم
ادی
10 بهمن 92 16:33
من چیزی نمیبینم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامان آیدا
پاسخ
چرا پس؟!!!!!!!
ادی
11 بهمن 92 15:34
نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامان آیدا
پاسخ
نمیدونم باید چیکار کنم ادی جونم.یکبار حذف کردم دوباره آپ کردم عکسو هنوزم نمیبینی؟!!!
مامانِ عسل
12 بهمن 92 11:05
مامان آیدا
پاسخ
این یه متنی بود که می خوندمش اعصاب و روانم پاک میشد پاکش کردم میام براتون تعریف می کنم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد