سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

کودکانه

آنزیمهای کبدی من

1393/10/1 19:50
نویسنده : مامان آیدا
401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان من بالاخره مرخص شدم...

عرض کنم به حضورتون که البته اجازه ترخیص نمی دادند ولی با رضایت خودم مرخصم کردند... یکم موضوع جدی تر از اون چیزی بود که خودم تصورش رو می کردم... حتی دکتر گوارش معتقد بود که باید  جنین رو در بیارند.. ولی خانم دکتر عارفی اجازه نمی داد و  می گفت تحت نظر آنزیمهامو چک می کنند و اگر بالاتر رفت اون زمان جنین رو خارج کنند.. قضیه از این قراره که ظاهرا این کبد نازنین ما چرب شده و بارداری و قرص های مختلف نظیر پروژسترون ها و پریناتال که مصرف می کنم مرتب این موضوع رو تشدید می کنه... اول نگران مصمومیت حالگی بودند ولی چون فشارم نرمال بود و هیچ خارش و دردی نداشتم اون موضوع کنسل شد... ولی آنزیمها همچنان بالا بود و دکتر می گفت برای مادر یعنی من خطرناکه باردارینیشخند دیگه آنزیمها به حدی رسید که دیشب دکتر عارفی هم رضایت داد که سام رو ۳۲ هفته خارج کنند ولی من رضایت ندادم.. همسری هم خیلی راضی نبود ولی نگران من هم بود و خب موضوع هم جدی بود... ولی از دیشب تا امروز به طرز معجزه آسایی آنزیمهای کبدی نازنین رضایتدادند بروند مرخصی... و توی همون گیر و دار که یکی می خواست جراحی کنه و یکی نمی خواست بالاخره آنزیمها به داد بنده رسیدند و یکم پایین آمدند.البته هنوز خیلی بالا هستند ولی تقریبا یکدفعه نصف شدند... دکتر گوارش هم چند بار دیگه آزمایش رو تکرار کرد... به طرز معجزه آسایی شرایطم بسمت نرمال شدن رفت.. این بود که از جراحی و خارج کردن جنین که هنوز نارسه فعلا منصرف شدند... قرار شد که دائم تحت نظر باشم و آنزیمهام چک بشوند...ولی لازمه اینکار این بود که من تا دو ماه باقیمانده توی بیمارستان بستری باشم.. هیچ کار خاصی هم نمی کردند.. نه سرمی به من وصل بود و نه رژیم غذایی خاصی و نه دارویی.. فقط آزمایشهام مرتب انجام میشد و هر ۳ ساعت یکبار فشار خونم رو چک می کردند که بالا نره.... دکتر که امروز اومد  من بهش پیشنهاد دادم که مرخصم کنند و بجاش من زمان آزمایشهام خودم بیام بیمارستان... اول قبول نکردند ولی با توجه به اینکه خیلی نزدیکم به بیمارستان بعد از کلی زنگ و مشورت بالاخره ترخیصم کردند... حالا باید هر ۳ ساعت فشارمو قندم رو چک کنم توی خانه و یک روز در میان هم برم آزمایش بدم و نتیجه رو ببرم دکترم ببینه... سخته ولی بازم از بستری شدن تو بیمارستان بهتره... هر چند از حق نگذریم بسیار بیمارستان خوبی بود و پرستار هاش خیلی مودب و خوب مرتب سرکشی می کردند و حواسشون کاملا به همه چیز بود.. اما خانه یه چیز دیگه هست.. قول دادم که تا اونجایی که ممکنه استراحت کنم  چون ظاهرا خستگی باعث تشدید اوضاعم میشه...حسابی هم ترسوندنم که یکدفعه هوس  گردش و تفریح بسرم نزنه...اینهم اوضاع بنده... ولی حالم خوبه و بجز سر درد های گاه و بیگاه که بیشترش از کسل بودنمه ونه از کبدم مشکل خاصی ندارم..فعلا خوبم شکر خدا... و مطمئنم که سام سر موقع میاد  چون هدیه خداست و خدا خودش مراقب نفس من هست..راستی نظرتون راجب اسم ماهان چیه... ما اینجا دچار مشکلاتی شدیم.. من  هنوز سام رو دوست دارم ولی ماهان و نیکان هم به لیستمون اضافه شده و داریممرتب بهش فکر می کنیم.. خوشحال میشم نظرتونو بدونم.. دوستون دارم دوستای مهربونم.. می خونمتون ولی ببخشید که دیر به دیر کامنت می گذارم.. بعدا ها براتون جبران می کنم..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان سارا
1 دی 93 21:24
سلام اسدا جون. معذرت که خیلی وقته پیغام نذاشتم. حالا بعدا تعریف میکنم. اما همیشه مرتب بهت یر میزنم با موبایل. عزیزم بهتر نبود بیمارستان میموندی؟ 7 ماهه کلی سختی کشیدی. این 40 روز باقیمونده رو بمون بیمارستان. ایشالا سامتو صحیح و سالم بغل بگیری.
مامان آیدا
پاسخ
سلام عزیزم.. خوشحال شدمخبری ازت گرفتم.. سارا گلی خوبه انشاالله که سلامت و شاد باشیدن خانمی نمی شد من بیمارستان حالم رو بد می کنه.. ضمن اینکه کاری هم برام بیشتر از اینی که الان دارم انجام میدم نمی کردند
مامان رعنا
2 دی 93 1:13
وای آیداجون چه بلایی سرت اومده عزیزم بازم خدارو هزاربار شکر که بخیر گذشته ایشالله نی نی گلت سرموقع بیاد . مواظب خودتون خیلی باشین
مامان آیدا
پاسخ
انشاالله رعناجون انشاالله گل دختر شما هم بموقع و سلامت به دنیا میاد
مامان فرخنده
2 دی 93 12:01
آیدا جونم کاملا باهات موافقم نی نی نازت سر موقع خودش میاد وخدا مراقب مادر وپسر گل هستش کاملا استراحت کن و سر وقت آزمایشات را انجام بده به امید خدا مشکل خاصی پیش نمیاد در مورد اسم هم من خودم به شخصه اگه یکبار دیگه خواستم بچه بیارم و ملیسا صاحب داداش بشه میذارم ماهان
مامان آیدا
پاسخ
انشااللهدر مورد اسم هم هنوز در گردشیم
مامان رهام
3 دی 93 8:41
خدا رو شکر که شرایط خوب شده، منم مطمئنم گل پسری به وقتش می یاد پیش مامانش ایشالا که حال خودت و نی نی همیشه خوب باشه در مورد سام، ماهان و نیکان نظر من : نیکان به نظرم ماهان خیلی تکراریه سام رو هم هنوز دوست دارم
مامان آیدا
پاسخ
انشاالله منم هنوز سام رو تر جیح میدم.. نیکان یکم دخترونه نیست? فعلا که داریم می چرخیم
nazi
3 دی 93 10:52
انشالله زود نی نی کوچولوتون بدینا بیاد قربان شما
مامان آیدا
پاسخ
ممنون دوست مهرببونم
فرشته
3 دی 93 11:33
الهي شكر به خير گذشت سام كه خيلي قشنگه
مامان آیدا
پاسخ
سام رو دوست دارم با اصرار دیگرام به اسم های دیگه هم دارم فکر می کنم.. ولی خودم هنوز دلم با سام هست
آسيه
3 دی 93 12:18
مراقب خودت باش عزيزم ماهان خيلي خوبه
مامان آیدا
پاسخ
ممنون آسیه جان
بهناز
3 دی 93 13:39
بهمن بودین خانمی؟؟ چرا پروژسترون استفاده میکردین مگه شما هم میکرو یا ای وی اف کردین؟ دکتر عارفی چطوره؟
مامان آیدا
پاسخ
من زیفت کردم البته پیش دکتر دیگه ای..داروهایی که می داد خیای زیاد و واقعا وحشتناک بود.. کل سیستم بدنت رو بهم می ریخت این مشکل من هدیه اون دکتره... دکتر عارفی بی نظیره تنها دکتری بود که اول علت رو بررسی کرد و بعد تیغ بدست شد. بخصوص تخصص سقط های مکرر رو داره و بسیار تو کار هاش دقیقه
marzi
3 دی 93 16:37
سلام آیدا جون. واااای خدای من چت شده بود دختر؟! ایشاالله خدا نگهدار تو و پسرت باشه. مراقب خودت باش. من اسم ماهان رو دوست دارم. در نظر داشتم اگه نی نی پسر بود اسمش رو یا ماهان بذارم و یا مهیار. البته اگه همسری قبول کنه!!!!
مامان آیدا
پاسخ
رفتم نوار قلب بچه رو بگیرم یهو همه چی بهم ریخت مرضی جان.. دکتر ها هم که هو چی.. حالا جواب آزم فردا میتد دکتر گفت اگر کم نشه باید تحت نظر باشی..اما فعلا از فکر در آوردن بچه کوتاه اومدند...منم ماهان رو دوست دارم .. سام رو هم دوست دارم حالا فعلا داریم می گردیم الهی خدا کنجد شما رو هم حفظ کنه و هر چی هست سالم و سلامت بیاد در آغوشت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد