پایان ۸ ماهگی.شروع ماه ۹(هفته۳۶)
هفته ۳۶ هم شروع شد.. شنبه تاریخ اومدنت معلوم میشه..و من بشدت هیجانزده ام.. قندم بطرز عجیبی نوسان داره... دکتر هم نمیدونه چه کنه.. دلیلش اینه که آزمایشهام نرمال نشون میده ولی تو ساعاتی که دکتر میگه تو خونه اندازه گیری کنم بسیار بالاست... دکتر هم می گه اگر انسولین رو اضافه کنه تو ساعاتی که قندم پایینه ممکنه دچار شوک قندی بشم.. اگر هم همین باشه تو یه ساعاتی قندم خیلی بالاست.. با دارو باید کنترل بشه که منم دارو نمی تونم مصرف کنم... دارم سعی می کنم نگرانش نباشم.. یعنی کاری از دستم بر نمیاد فقط آرزو می کنم روی بچه تاثیر بدی نگذاره..کمرم خیلی ناراحته ولی استراحتم رو بیشتر کردم.. بیشتر روز رو تو رختخواب می مونم و بیرون هم زیاد نمیرم.. شبها خیلی غیر قابل تحمل میشه.. گاهی کمپرس گرم گاهی ماساژ آرام ,فعلا مدارا می کنم.. هنوز کارم به ویلچر نکشیده.. تصور هم نمی کنم بگذارم بکشه.. کبد هم که.. ولش کن.. انشاالله این ۳ هفته هم می گذره و شما سر وقت میای,بعدش یک کاری می کنم برای این همه درد... امروز بر عکس روز های پیش خیلی کم تکون خوردی.. یکم کلافهمیشم وقتی حرکت هات کم میشه... این یکی رو اصلا تحملش رو ندارم.. حالا اگر تا شب همینطور باشی امب یا فردا صبح میرم نوار قلب می گیرم.. راستش خیلی هزینه ها سنگینه این هفته چون تکون هات خوب بود نرفتم برای تست.. هر بار ۵۰ تومان هزینه اش هست و خیلی سنگین میشه هفته ای ۱۰۰ تومان هزینه تست.. تازه هزینه آزمایش ها هم هست.. رو همین حساب سعی می کنم تا مجبور نشم نوار قلب رو نگیرم... خیلی بی حوصله ام این روز ها.. ببخشید که ازم نوشتن با انرژی بر نمیاد...ولی خوشحالم ماه هشت رو بسلامتی رد کردم... برای هر روزی که می گذره خوشحالم