سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

کودکانه

این روزهای من و پسرم

1393/11/15 1:37
نویسنده : مامان آیدا
887 بازدید
اشتراک گذاری

سام کوچولو امروز یک هفته ای شد... سخت ترین یک هفته زندگیت رو گذروندی بگمانم.... همان روز اول بخاطر ناسازگاری خونت با من صد تا آزمایش کردند ازت.. من o +و شما A+ هستی... همین باعث شد که دکترت برای زردیت که 10 بود دستور بستری بده.. بزودی خاطرات زایمان رو خواهم نوشت...زردیت آمد پایین و مرخصت کردند.. اما روز بعد دوباره رفت بالا... در نتیجه دکترت بهت دارو داد و دستگاه رو توی خونه راه انداختیم .... هر روز ازت آزمایش می گیرند.. فردا میریم دکتر که ببینیم چرا مرتب بالا و پایین میشه...  از طرفی پلاکت های خونت پایین بوده و هنوز هم نرمال نشده... مامانی شانسی که آوردیم اینه که من از همون روز اول شیر خیلی خوبی داشتم و گرسنه نموندی... البته بغیر از دو شبی که مجبور شدم ازت دور بمونم...هر 1 ساعت بیدارت می کنم بهت شیر بدم که زردیت زودتر بیاد پایین... وای که خیلی خوابالویی واقعا بزور برای شیر بیدارت می کنم و وقتی هم که بیدار میشی و شیر می خوری خیلی بی تابی می کنی که دوباره برت نگردونم تو دستگاه... یک چشمم اشکه و یک چشمم غصه.. یعنی انگار قلبم رو تکه تکه می کنند وقتی با نگاه معصومت التماس می کنی که چشم بند رو روی چشمات نگذارم... این روز ها فقط کارم گریه کردنه.... شرایط تو عوض نمیشه.. درد های منم آروم نمیشه.... روی تخت افتادم و با عشق بهت شیر میدم ولی از درد بخودم می پیچم .. باز جای شکرش باقیه که تو خونه هستم و تو هم پیشمی... امشب بطرز عجیبی از خواب بیدار نمیشی.. بنظرم بخاطر حرارت دستگاه هست حتی بیرونت هم میارم برای شیر دادن شیر نمی خوری... امیدوارم امشب زودتر صبح بشه... احساسدمی کنم با دست های خودم دارم پاره تنم رو عذاب می دم.... کسی دعوام نکنه ولی مرتب میرم نگاهت می کنم و احساس می کنم که همین لحظه بعد دیگه نفس نخواهی کشید.. دیوانه شدم خودم میدونم.... دارم سعی می کنم مادر قویی باشم.. اما در مرز افسردگی هستم. شایدم شدم...

پسندها (2)

نظرات (15)

ادی
15 بهمن 93 1:52
این دو هفته ی اول برای من بدترین روزها بود..... نگران نباش.دقیقا گروه خون من و کیاوش هم همینه.میاد پایین.ولی تا چهل روز زردی کمی داره .با خوندن پستت یاد ااون روزا افتادم .... ولی چشم به هم بزنی میگذره مامان ایدا.منم امشب بیدارم‌واکسن ۶ ماهگی زده و تب داره‌میدونم این روزای اول سخته ولی حالش رو ببر که خیلی زود میگذره... من اصلا نوزادی کیاوش رو یادم نیست!!!! باورت میشه؟ زود حال روحیت خوب میشه.عکس این جیگر رو بزار دلم اب شده
مامان آیدا
پاسخ
خدا رو شکر امروز از دستگاه در اومد فعلا زردیش اومده پایین حالش خوبه منم اون خوبه خیلی بهترم... نمیدونم چرا نمیشه.. فردا با لب تاپ سعی می کنم عکس بگذارم
مامان رهام
15 بهمن 93 9:09
آیدا جون حال الانت رو درک می کنم و می دونم که چه لحظات سختی رو داری می گذرونی ایشالا که هر چه زودتر حال سام خوب می شه و از این حال و هوا در میای عزیز دلم مطمئنم که می دونی که الان سام کوچولو خیلی از حال روحی تو تاثیر می گیره، پس قوی باش ، به سام هم بگو که این شرایط گذراست و خیلی زود خوب می شه فقط باید قوی باشه به روزای خوب آینده فکر کن، به اینکه مادر یه پسر ناز و خوردنی شدی و خدا رو شکر سالمه، زردی رو همه بچه ها می گیرن و خیلی چیز مهم و خاصی نیست و مطمئن باش خیلی زود بر طرف می شه خدایا حال سام و آیدا جونم رو زود زود خوب کن تا شیرینی مادر شدن رو با تمام وجود بچشه و از این روزاش لذت ببره
مامان آیدا
پاسخ
مرسی مژگلن جون.. میددنم که می گذره... باید یکم خودم رو جمع و جور کنم.. سام حالش خوبه خدا رو شکر
مهربوون(محیا)
15 بهمن 93 10:00
وااای عزبزززم خدا نکنه ... پسرت مشکلی نداره عالیههه ..نکن این کارارو با خودت ... خب اوایل سخته مخصوصا با بارداری سختی که داشتی میتونم ی کوچولو درکت کنم اما الان تو باید مراقب پسرت باشی و آرامش و براش فراهم کنی اونم نیاز ب ی مامان آیدای خووووووب دارههههههها... خوبیهات ب ما ثابت شده.... پس نزن این حرفهاررو که ناراحت میشم خیلی انشااللله که ب زودی زردیش از بین میره و نیازی ب اون دستگاهم نداره ... تا میتونی بهش شیررر بده ... قربون دوست خوبم ...بخند تا دنیا بهت بخندهههه
مامان آیدا
پاسخ
خوب میشیم میدونم..واقعا حال این روز هام دست خودم نیست... پسرک بهتر بشه منم بهتر میشم
فافا
15 بهمن 93 10:57
آیدا جان فدات بشم توکل کن خانومی. خدا معجزه اش رو پس نمی گیره . عزیزم بچه های خواهر منم زردی داشتن حتی به یکی شون گفته بود باید خونش عوض شه . ولی به توکل به خدا و تند تند شیر دادن و خوردن چیز های خنک مث لیمو شیرین زردی بچه اومد پایین. تو هم لیمو شیرین زیاد بخور من خیلی ها رو دیدم که اینو تایید میکنن.
مامان آیدا
پاسخ
خدا نکنه عزیزم... حال روحیم خرابه فافا جون دست خودم و گر نه به خدا بزرگیش شک ندارم.. قاطی کردم یکم.. لیمو شیرین و انار و عرق کاسنی و ترنجبین چیزهایی هست که مرتب می خورم و دروغ چرا روی بچه اثر داشته ولی روی من افت شدید فشار و بی حالی خیلی زیاد .. اما چون شیر رو خنک می کنه باعث پایین اومدن زردی میشه
marzi
15 بهمن 93 13:17
آیدا جون حق داری نگران باشی. فقط سعی کن آروم باشی و در آرامش به امورات رسیدگی کنید. اگه بیمارستان میموندین بهتر نبود؟ اونجا حداقل دکترها مدام حواسش بهتون هست. زردی نی نی بخاطر کبد خودت نبود؟؟ ایشاالله زود بیاد پایین و حالش خوب و خوب بشه. فک کنم بهتره بزور هم شده بیدارش کنی تا شیر بخوره. یکم دلتو قوی کن. شیر زودتر زردی رو پایین میاره. الهی که پست بعدیت فقط فقط از حال خوبتون و شادی و خوشحالیتون باشه. خودت در چه وضعی؟ آنزیمهات پایین اومدن؟
مامان آیدا
پاسخ
دکترش بیشتر بخاطر من و اینکه بتونم شیرش بدم گفت خونه.. من بیمارستان نمی تونستم.نه زردیش مثل همه بچه ها نرمال بود گرفتنش دو تا مشکل یکی کم وزنیش و یکی ناسازگاری گروه خونیش باعث میشد که ززدیش مرتب بالا و پایین بشه.. آنزیمهام همه حالت نرمال پیدا کردند قندم هم نرمال شده حتی افت قند دارم که بر اثر شیر دهی خیلی زیاده
مامان فرخنده
15 بهمن 93 13:31
اول از همه سلام وقت کردی نی نی شمار سام جون را درست کن چون زمینی شده ودیگه توی دلت نیست. دوم اینکه نبینم اینقدر افسرده وبی توان باشی همه ماها این دوران راسپری کردیم ملیسا هم مثل سام گروه خونیش با من یکی نبود زردی اون 16 بود دوشب توی بیمارستان بستری شد اصلا شیر نمیخورد سام جون که خداروشکر شیر میخوره پس ببین همه این دوران را داشتند ولی تو نباید کم بیاری میدونم خیلی خیلی سخته که این فرشته های ناز وبی زبون توی اون دستگاه لعنتی بمونند منم مثل تو همش اشک ریختم افسرده شدم هر کس با من حرف میزد من فقط گریه میکردم مخصوصا بعد از دو هفته شدن ملیسا فقط خودم بودم که باید ازش مراقبت میکردم وکارهاش را انجام میدادم ولی به خودم اومدم توهم حق داری بارداری سختی داشتی روزی نبود که نری آزمایش بدی ولی بخدا همه اینها میگذره سام زردیش خوب میشه توهم درد هات کمتر میشه وافسردگی هم دسته خودته دوست داری یه مامان ضعیف و قرصی باشی یا یه مامان پرانرژی و فعال ،سام کوچولو امیدش به تو هستش از این به بعد تو باید از اون پرستاری کنی اگه قراره بابت یه زردی که الان توی این دوره زمونه بچه ای نیست که زردی نداشته باشه کم بیاری پس اون مادرهایی که بچه هاشون بیماری خاص دارند چی بگند پس نا شکری نکن پاشو غصه نخور به بچه ات با عشق شیر بده هرچقدر خوب شیر بخوره زودتر خوب میشه خیلی حرف زدم ولی میخواستم بگه همه این دوران را گذروندند بعد خودتت به این نوشته هات میخندی مراقب خودت وسام کوچولو باش
مامان آیدا
پاسخ
چقدر دعوام کردی فرخنده جون راستش حتی نوشتن تو سایت یه راه هست برای من که خودم رو آروم و خالی کنم.. البته به دوستانم حق میدم که از خوندنشون ناراحت بشن.. همه چیز هایی که گفتی کاملا درسته.. فعلا دست خودم نیست.. درد زیادی دارم... کمرم خیلی ناراحت هست... تقریبا اون اتفاقی که تو بارداری همه می گفتند برام پیش میاد الان اتفاق افتاده..ولی میدونم که این نیز بگذرد
سلام
15 بهمن 93 14:15
سلام عزیزم من درکت می کنم میدونم چی میگی میدونم روزای سختی رو میگذرونی . هر مادری اگر جایی تو باشه همین کار رو میکنه اشک میریزه . منم مثل تو ساعتها پای دستگاه می نشستم و به ققسه ی سینه اش نگاه می کردم ببینم نفس می کشه . میدونم درد داری میدونم دلت ارامش میخواد میدونم وقتی بچه رو بخوان بذارن توی دستگاه و اونم التماس کنه نذارین یعنی چی . همه مادرا مثل تو ن عزیزم تو ضعیف نیستی عزیزم تو یک مادری . اما اینو بدون برای تو ام این روزای سخت تموم میشه مثل از خیلی از مادرا که تموم شده . فقط به سام عزیز خیلی شیر بده کوتاه نیا اینقد ماساژش بده تا بیدار بشه و خوب شیر بخوره بعد هم کوتاه نیا یه سرنگ بزرگ بگیر انگشت تو بکن تویی دهنش شروع به مکیدن میکنه سر سرنگ رو بکن تویی دهنش و یواش یواش بریز تویی دهنش نیازی نیست هی از دستگاه در بیاریش با سرنگ بهش بده البته نه همیشه بجه ی که زردی داره باید خوب شیر بخوره و خوب ادرار کنه شیر بریز به دهنش اینقد که حتی اگر شد از حلقش بزنه بیرون . البته خدا رو شکر زردی سام درجه اش کمه زیاد نباید نگران باشی . یه نکته ی دیگه اینکه خیلی نباید گرم بگیریش دمای اتاق رو تنظیم کن روی 24 بعد با یه زیر پوش و یه لباس رو کافیشه . بعدم مامان خانم خودتو اماده کن این ناقلا روزای اول خابالو بعدش میخواد برات شب زنده داری کن مواظب خودت باش عزیزم تو اگر خوب باشی می تونی از نی نی مراقبت کنی . تو مادری براش دعا کن .
مامان آیدا
پاسخ
اگر بدونی با همین نوشته تو چقدر گریه کردم.... ولی هر چی نوشتی کاملا درسته... خدا رو شکر تست زردیش امروز 5 شده بود و از دستگاه آوردیمش بیرون... خیلی حالم بهتره وقتی حالش خوبه.. این چند روز رو ولی بازم هر 2 ساعت شیرش میدم که دیگه بر نگرده... خدا کنه کمر منم آروم بگیره که بتونم بهش خوب برسم
رز
15 بهمن 93 15:48
سلام گلم امیدوارم که زودتر زردی اقا سام زودتر پایین بیاد همون خدایی که نی نی رو داده واین 9 ماه نگهدارش بوده ان شاالله زودتر سلامتی کامل میده روزی 5 بار ایت الکرسی رو بخون برای امداد خیلی خیلی موثر است وروزی 7 بار فقط سوره ی حمد که برای سلامتی خیلی موثر است
مامان آیدا
پاسخ
ممنون رز عزیز.. خیلی منونم ازت..
رعنا
16 بهمن 93 1:42
آیداجون نگران نباش عزیزم دختره منم با اینکه 12روزشه هنوز گوشه چشمش زرده و منم هرروز خنکی میخورم تا اونم سریع تر خوب بشه ، میدونم دقیقا منم همینجوریم اشکش در بیاد منم میشینم گریه میکنم اصلا طاقت گریشو ندارم
مامان آیدا
پاسخ
چقدر معصومه نگاه هاشون .. 0
نسرین مامان سارا
17 بهمن 93 8:56
سلام ایدا جون بهت تبریک میگم عزیزم. ایشالا قدمش سبز بختش بلند. نگران نباش سارا منم همینطور بود. گاهی تا 48 ساعت میخوابید و به زور شیر میخورد گاهی با قاشق بهش میدادم. به قول ادی بزار این دو هفته هم بگذره زود تموم میشه.
مامان آیدا
پاسخ
سلام مرسی نسرین جون... یادمه پست گذاشته بودی که نی نی سارا خیلی می خوابهعزیزم انگار همین دیروز بود...
پانیذ
17 بهمن 93 18:05
عزیززززم هیچ غصه نخور. بالاخره این روزا تموم می شه. تو و پسرت هر دو قوی تر از این حرفا هستین و لطف خدا هم بیشتر از این حرفاست. امیدت به خدا باشه و نترس. به زودی گل پسر قوی ما حالش خوب میشه و روزای خوب میرسن.
مامان آیدا
پاسخ
انشااللهممنون پانیذ عزیز
مامانِ عسل
18 بهمن 93 10:19
فقط میتونم بگم خیییییییییییییلی خوشحالم و بی صبرانه منتظر دیدن روی ماه سام خوشگلم
مامان آیدا
پاسخ
ما نیز به همچنین برای شما
سلام
18 بهمن 93 11:32
سلام مامان حالت چطوره بهتر شدی بانو . سام عزیز چطوره شیطون شده خواستم حالتو بپرسم عزیزم . مواظب خودت باش .
مامان آیدا
پاسخ
سلام خدا روشکر هر دو کمی بهتریم.. همین که سام دیگه دستگاهی نیست اوضاع رو بهتر کرده.. پسرم یه پارچه آقاست... عزیزم خیلی مراعات مامانش رو می کنه
مامان فرخنده
18 بهمن 93 11:46
سلام مامان آيدا خوبي زردي سام خوب شد خودتت چي بهتر شدي يا همچنان كمر درد داري چرا عكس سام را نميذاري ببينيم اون ني ني شمارت را درست كن مردم از دست تو
مامان آیدا
پاسخ
سلام سام فعلا زردیش اومده پایین دوشنبه دوباره تست داره.. من متاسفانه درد شدیدی دارم ولی دارم کنار میام درد کمر رو قبلا هم داشتم با بچه یکم سخته ولی داریم حلش می کنیم... عکس هم باید با لب تاب بیام.. ببینم کی میشه
مهربوون(محیا)
18 بهمن 93 15:32
سلام آیدا جووون ... اومدم حالتو بپرسم که تو نظرات بالا نوشتی سام دیگه به دستگاه نیازی نداره ... خدارو شکر و اما خودت که هنوز درد کمر داری عزیزززم انشاالله که زودی بهبود پیدا کنی، گلم
مامان آیدا
پاسخ
سلام محیا جون ... ممنون ازت خانمی.. سام خوبه خدا رو شکر.. منم خوب میشم.. تو دوران بارداری منتظر این درد ها بودم الان سراغم آمدند... دکتر ها میگن یه چند ماهی طول می کشه تا اثرات دارو بره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد