سو نوی روز هفتم -قسمت دوم
خب تا اونجا گفتم که پرستاره پرونده منو بیرون نمی آورد و از نوبت من هم رد شد.
خیلی نشستم تقریبا 10 12 تا اسم رو صدا کرد و جدولشونو بهشون داد. پرستار باز اومد بیرون،ایندفعه 7 8 تا برگه دستش بود. بلند صدا زد: اسامی رو که می خونم اندومترشون به حد مورد نظر نرسیده و باید سیکل رو باطل کنن!!و شروع کرد به صدا زدن.
نه نخون!!! خواهش می کنم اسم منو نخوننننننننننننننننننننننن!! یه چیزی مرتب می گفت: بابا تو بیمه امام رضا شدی!! هر چی بشه خیره!! ولی مگه قلبم آروم می گرفت .خیلی لحظات سخت گذشت به من!!! ولی اسمم رو نخوند!!! خدا رو شکر
خیلی با هاشون درد کشیدم.بندگان خدا صورت های ناامیدشون خیلی غصه داشت.به همون اندازه که خودم هم جزوشون بودم ناراحت بودم باهاشون درد کشیدم.کاش این انتظار برای همه تموم شه!!!!
بعد از اون خانمها اسم منو خوند.به من گفت که شما می تونید برای عمل اقدام کنید.بعد هم دستور دارویی جدید رو داد و گفت گه برای 4 شنبه برای سونو دوم بیایید که اگر همه چی خوب باشه انتقال انجام بشه. بعد هم ما رو فرستاد تو اتاق بغل برای تشکیل پرونده عمل!!!!!
از در که رفتم بیرون هر چی گشتم همسری رو ندیدم. تقریبا همه طبقات رو گشتمو دست آخر دیدم رفته توی پذیرش نشسته و داره گیم بازی می کنه!!!! خدا جون!!!
همه استرس های سونو وهمه اون مصائب رو با چشمای سفید شده سر بیچاره خالی کردم!!! کلی غر زدم سرش!! اونم مثل همیشه با صبر و حوصله فقط شنید بنده خدا و شرایطم درک کرد و ادامه نداد.
بعد دو تایی رفتیم برای تششکیل پرونده عمل. اونجا بود که فهمیدیم کلی کسری داریم تو پروندمون!! همسری رفت که کسری ها رو از پرونده بگیره .همینطور که اونجا بودیم یکدفعه پرستار اتاق سونو اومد تو سالن و اسمم منو صدا زد!!! ای بابا ولم کنین دیگه!!!
جدولمو گرفت و گفت جواب آزمایش خون من اومده و پرولاکتینم 600 هست و بالاست. پرسید:که آیا ناشتا بودم یا نه!؟؟ که گفتم ناشتا بودم. گفت که احتمالا برای همین بالاست ولی بهر حال دکتر بهم دارو داده که تا چهارشنبه بیاد پایین!!
آخخخخخخخخخخخخخ،، اصلا 100 تا قرص بده ،روزی 40 تا آمپول می زنم،فقط بگو که همه چی مرتبه و مشکلی نیست!!!!
به هرترتیب بود شنبه هم تمام شد و حالا باید تا 4 شنبه دوباره صبر کنم. نمی دونم واقعا!! دیگه کاری از دستم بر نمیاد.
واقعیت اینه که تمام مواردی رو که در دست من بوده من انجام دادم.از اینجا به بعدش فقط اراده خدای خوشگلمه!! باید منتظر بمونم و صبر کنم تا ببینم حکمت معمار اعظم توی این موضوع زندگی من چیه!! سخته!!! ولی همینهه!! هیچ کاری از دست هیچ انسانی ساخته نیست مگر خدا بخواد.خلق یه موجود از بطن تو!!!جدا که فقط خود خودش می تونه و بس. پس مثل همیشه بازم میگم و امیدوارم خدا هم بدونه که علیرغم همه استرس ها و آرزو هایی که برای داشتن یه فرشته نازنین دارم،به این جمله با تک تک سلول هام اعتقاد دارم و امیدوارم منو لایق اسم مادر بدونه:
خدایا مرا آن ده که آن به!!
یا به قول همکارم و به نقل از دعای ام داوود:
خدایا برآورده شدن حاجتم را در زمره هر آنچه که می خواهی قرار ده!!
پ.ن. همسری مهربان خسته از رفتن هر روزه به درمانگاه های مختلف برای زدن آمپول بنده،اولین تزریق زندگیش رو انجام داد. گمونم اینم یه اولین دیگه هست که تو زندگیمون تجربه کردیم!!! ضمن اینکه خیلی خوب می زنه و دستش اصلا درد نداره. قراره بعنوان شغل دوم در کنار صنعت بانک،روش فکر کنه!!!
برای اونایی که علاقمند هستن هزینه ها و دارو های جدید رو تو ادامه مطلب می نویسم.
- ستروتاید هر روز صبح تا روز 4 شنبه
- نیم ساعت بعد از ستروتاید،گونال اف و منوپور و هر روز بعد از ظهر هر با فاصله 12 ساعت از صبح دوباره تزریق تکرار میشه.
- شیاف گاینا فلومین برای استفاده واژینال هر 12 ساعت.
- قرص های پردنیزولون 12 ساعت یکبار
- آ.س.آ ،متفورمین، اسید فولیک هم مثل قبل
- دو تا قرص کلوکوبین برای پایین آوردن پرولاکتین
هزینه ها هم:
2975 تومان عمل
1500 تومان ادامه داروها
500 تومان فریز جنین
80 تومان فریز اسپرم
57 تومان آزمایش خون من