روز های خانه نشینی من
امروز روز ۵ انتقال منه.از دیروز مرتب دارم بهتر میشم.کم کم با شرایط خانه نشینی که چه عرض کنم رختخواب نشینی کنار اومدم. امروز صبح طبق معمول روز های کاریم ساعت ۶ بیدار بیدار بودم. بعد از رفتن همسری کتابی رو که دیشب برام خریده بود رو باز کردم و خوندم اسم کتاب ریحانه بهشتی و فرزند صالح هست.بد نیست البته من خیلی صقحات شو رد میکنم ولی قسمتی که راجب تغذیه دوران بارداری هست جالب بود.یعنی علمی بود. بقیه اش خیلی برام جالب نبود. بعد زنگ زدم به شرکت و کلی با همکارا گپ زدیم.خیلی چسبید!!!!!!دلم براشون تنگ شده بود.
دیشب یکی از خانمهایی که با من شنبه زیفت داشتن بهم زنگ زد.ظاهرا شوهرش تلفن همسری رو روز عمل گرفته بود.اون بنده خدا فقط یه تخمک خوب داشته و ظاهرا از روز دوم هم لکه بینی داشته خیلی ناراحت بود. یکم با اون حرف زدم و دلداریش دادم.البته واقعا معتقدم که فرقی نمی کنه شش تا یا یکی.یه وقتی ۶ تاش نمیشه و یه وقتی فقط همون یه دونه میشه. مهم آرامشه و توکل.امروز هم دوباره بهم زنگ زد.بهم گفت از دیشب که با من حرف زده خیلی حالش بهتره واسه همین هر روز میخواد بهم زنگ بزنه خدا رو شکر.همون روز عمل هم اینو بهم گفته بود که با من که حرف میزنه استرسش کم میشه.بس که من دلقک بازی در آوردم اونروز کل سالن دورم جمع شده بودن
امروز با کمک مامان بعد از ۵ روز رفتم حمومممممممممم. خیلی چرک بودم.یه ۲ ۳ کیلویی گمونم وزنم اومد پایین بعد از حموم.میکروبا رفتنسبک شدم.
تصمیم گرفتم از امروز چند تا دستور غذایی مخصوص رو براتون بذارم.عکساش باشه وقتی رو پا شدم درست میکنم و براتون میذارم.