از مامان به شیش تایی ها!!!!
روز ۱۶ انتقال!!!!! دوباره لکه بینی من شروع شده.من فقط خوابیدم و حرکت ندارم. دو روز دیگه مونده به آزمایش. خیلی هیجان زده ام .واقعا دلم میخواد زودتر از بودن یا نبودنتون با خبر بشم.چرا اینقد منو اذیت میکنین.نمیشه خیلی راحت به من حس لذت بدین؟!!!خب منم گناه دارم.چرا هی من و بالا و پایین می برید آخه. درد دارم از نافم یه اسپاسم دردناک دارم. امروز می خواستیم با همسری بریم سید مهدی حلیم بخوریم ها.فسقلی ها قول میدم تکون نخورم شما این شیطنت هاتو قطع کنین من عین ۹ ماه رو می خوابم!!!!! گمونم هنوز نیومده ما رو به بازی گرفتن!!!!
امروز کلی با دوستانم حرف زدم و یه عالمه انرژی مثبت ازشون گرفتم هر چند که این لکه بینی ها حالم و گرفت.ولی گپ زدن با دوستان کلی چسبید.از وقتی خوابیدم دیگه هیچ کاری نمی تونم بکنم.همش یا تلویزیون نگاه می کنم یا با تبلت تو سایت ها می گردم. ویا سودوکو حل می کنم. غر نمی زنم ولی بی حوصله شدم. حتی دیگه حال حرف زدن ندارم.دلم برای دوستانم برای کارم برای بیرون رفتن برای آفتاب هم تنگ شده.ولی شما ها می ارزید.داشتن شما ها به هر حال بهایی داره که دارم می پردازم.تا هر جا هم که بره من باز هم حاضرم.البته واقعا نمی دونم یکبار دیگه می تونم انجامش بدم یا نه.خیلی در خودم نمی بینم.ولی قربون شکلتون بشم بیایید خیلی همدیگر رو امتحان نکنیم.که حالا بخوایید ببینید من یکبار دیگه هم می تونم یا نه!!!!! همین یکبار بیایید تمومش کنیم خوب.ببینید من همین بار هر چی بخوایید براتون تهیه می کنم هر کاری هم بگید انجام میدم دیگه,دفعه بعد هم همین کارا از دستم بیشتر بر نمیاد که!!!!!! سعی کنید منطقی رفتار کنید .دفعه بعد هم همین هست بیشتر از این دیگه نداریم. همین دفعه بیایید دیگه!!!