روز موعود
ساعت ۶.۳۰ صبحه.زنگ ساعت مغز من به صدا در اومده.این ۳ ۴ ماهه هر روز این ساعت دارو داشتم برای همین راس ساعت چشمام باز میشه.یک ساعت دیگه میرم آزمایشگاه.همسری هم نرفته سر کار که باهم بریم. اونم هیجان زده است مثل من ولی اصلا به روی خودش نمیاره.میگه سرما خوردم میخوام استراحت کنم البته حسابی سرما خورده بنده خدا.منم مریض کرده از دیشب حسابی فین فین میکنم. هنوز لکه های نحس رو می بینم و قطع نشدن. واقعیت اینه که از دیروز بشدت نا امیدم از دیدن نتیجه مثبت.دیشب شب بدی بود و من برای اولین بار توی ماه گذشته الان سردرد بدی دارم. دیروز اون خانمی که با من زیفت کرده بود زنگ زد و خبر داد که خانم دیگه ای که با ما بوده جواب آزمایشش منفی بوده.اون بنده خدا از کرمان میومد. دلم خیلی گرفت.همسری مرتب میگه هر چی خیره.مرتب منو دعوا کرده دیشب که نتیجه رو ندیده چرا میگی نشده.نمی دونم.حس خوبی ندارم این ترشحات قهوهای مجالی برای امیدوار بودن نگذاشته. نمی دونم نتیجه رو تا ظهر میدن یا نه. آرزوووووو می کنم جواب مثبت باشه ولی تقدیر من هر چه باشه همون خواهد شد.توکل به خدا. خیلی حالم بده کاش زودتر نتیجه رو می دادن