سونوی روز ۲۲
ساعت ۶ برای دارو بلند شدم.همسری رو هم بیدار کردم که صبحانه بخوریم.همسری که رفت نشستم حدیث کسا خوندم.مامان ساعت هفت و نیم اومد دنبالم که بریم سونو .طبق معمول نوید خیلی شلوغ بود.من نفر چهارم بودم ولی خیلی طول کشید.البته من حوصله ام سر نرفت چون طبق معمول کلی حرف زدم با خانمها وقتی می گفتم باردارم کلی سوال می کردن که چیکار کردی بعد از عملت درد داشتی ,........خلاصه تا ۱۰ نشستیم تا نوبتم شد.خونریزی شدید داشتم که از ظهر جمعه شروع شده بود و هنوز ادامه داره. برای دکتر توضیح دادم که بتام از ۴۱ به ۹۱ رسیده و من الان خونریزی دارم.اونم هم شروع کرد و اون جسم خشن را مرتب در درون من چپ و راست کرد.پرسیدم چیزی می بینید؟!!بعد از چند ثانیه بهم گفت متاسفانه هیچ بارداری تو رحمت دیده نمیشه.باردار نیستی. باز دوباره چپ و راست بالا و پایین خیلی دردناک بود یا یاس و ناامیدی شنیدنش دردناک بود اون لحظه نفهمیدم.دو قطره اشکی ریختم.بعد سونو قبلیم رو هم نگاه کرد و بعد هم گفت بارداری خارج رحمییییی.البته نترسی ها تحت نظر هستی خطری فعلا برات نداره. تو اون لحظه فقط داشتم فکر می کردم که پس هنوز داره از خون من تغذیه می کنه. بیرون که اومدم همه اون خانم هایی که دور من جمع شده بودن همه باهم پرسیدن چی شد.چه گفت.وقتی گفتم اینو گفته همشون صد تا سوال دیگه پرسیدن انگار من متخصص ویژه زنان و زایمان هستم.صبر کردیم جواب سونو رو که دادن گفتن برم ساختمان شیشه ای. قبلش رفتم مطب که وقت بگیرم برای بعد از ظهر از دکتر.بعد رفتم ساختمان شیشه ای که محل عمل هاری دکتره..اونجا یکی از ماما ها منتظر من بود.دوباره ازم آزمایش خون گرفتن.بعد هم فشارم رو چک کردن.بعد به اون یکی پرستار گفت نامه اش رو بنویس بره بیمارستان امیر اکرم.برای تشخیص و بستری!!!!!! قضیه جدیه پسسسسس من با خودم فکر میکردم. تقریبا یک ساعتی اونجا بودم که یه پرستار گفت صبر کنین خود دکتر ببیندش بعد بره.باز مدتی صبر کردیم تا دکتر بیاد. مامانم هی می خندید و می گفت.ببین این بچه ات هم مثل خودته.به همه جا سرکت میکشه. یه جا بند نمیشه.رفته تو لوله ببینه اون تو چه خبره,گیر کرده همونجا آخه من خیلی شیطون بودم و هر بار که خرابکاری می کردم مامانم با حرس می گفت ایشالله یه بچه عین خودت گیرت بیاد ببینی با من چیکار کردی میگن نفرین مادر میگیره نه؟!!!!
دکتر بالاخره اومد.منو معاینه کرد بعد گفت که زوده برای تشخیص. دوباره استراحت مطلق داد و گفت ۷۲ ساعت دیگه یه آزمایش بده.اگر بتا پایین آمد که خود بخود سقط شده و مشکلی نیست اگر هم بتات بالا بود باز سونو کنیم ببینیم که بالاخره خودشو نشون میده که کجا قایم شده یانه.بعد تصمیم می گیریم که عملت کنیم برای لوله هات یا نه..من تا ۷۲ ساعت بیشتر ما مان باقی می مونم.الان واقعا فقط به این می خوام فکر کنم. خونریزی دارم.خودم احساس می کنم که دیروز با شدت خونریزی نی نی هام رفتن.ولی آزمایش نشون میده که فعلا یه جایی اون توها هستن. ظاهرا یکی از لوله هام تغییر شکل دادن و سو نو گراف معتقد بود که جنین اونجاست.ولی دکتر نخواست ریسک کنه و منو زیر تیغ ببره.خدا رو شکر فعلا بستری نشدم اما باز سرنوشت بودن یا نبودن ,موندن یا نموندنتون معلوم نشده فسقلی ها.تا دوشنبه باز باید صبر کنم. دوستای مهربونم منو از دعاتون محروم نکنین.خیلی بهش احتیاج دارم.