صدای بلند فکرم
صدای بلند فکرم چند هفته ای هست که دارم به عوض کردن کار فکر می کنم،... شاید بد نباشد کارم را کمی سبک تر کنم. البته مالی اصلا برایم خوب نیست اینکار ولی دارم به این فکر می کنم که ککاری پیدا کنم که سبک تر باشد!! مسئولیتهای کمتری داشته باشد. شاید کار خودم باشد!! دارم به این فکر می کنم که زندگی شده کار و کار و کار. وقت رسیدن به خودم!! شاید ورزش رفتن ،شاید آمادگی برای سری بعد زیفت!!! هنوز دارم فکر می کنم!! ولی خیلی خسته شدم از این کار!!! روز ها دارند می آیند و می روند و من هیچی ازشون نمی فهمم!! برای دکتر رفتن با ترس و لرز برگه را رد می کنم و کلی حرف می شنوم. استرس زیادی دارم توی تصمیم گیری ها با هر اشتباه من میلیارد ها تومان درست یا اشتباه جابجا ی شوند. نمی دونم چکار کنم؟!! هنوز دارم فکر می کنم!! شاید اگر مالی مطمئن تر بودم در جا تصمیم می گرفتم ول ی الان نمیدونم دقیقا!! باید بیشتر فکر کنم!! ولی اینکه باید بزنم از این کار بیرون که حتمی هست!! فقط کجا و چجوری؟!! شاید بزنم بیرون و یکم برای خودم وقت بگذارم شاید یه کار سبک تر با مسئولیت کمتر و زمان کاری کمتر برای الانم مناسب تر باشه!!
مامان آیدا
برم دوباره دستورو نگاه کنم
اتفاقا تعجب کردما ولی گفتم حتما چون بدون خمیرمایه ست اصلا پف نمیکنه. من یه سینی فر رو پر کردم به اندازه یه بشقاب هم اضافه تر شد.
طعمش خوب بود با شیر هم عااااااالی شده بود . مرسی عزیزم 