سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

کودکانه

حاضری

1392/11/27 11:53
نویسنده : مامان آیدا
704 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیز تر از جان

عرض کنم بحضورتون  که پیرو پست های قبلی اینجانب، دیروز که بسیار خسته و کلافه بودم به خیال خام خودم ساعت 6 کار رو تعطیل کردم و رفتم منزل تا تندی شام رو ردیف کنم و کمی استراحت کنم!! همین طور که داشتم می رفتم متوجه شدم که ماشین نازنین پنچر گردیده!! از این رو در گوشه یادگار امام توقف کردم ، چند لحظه ای فکر کردم صبر کنم یه دوست باشخصیت پیدا بشه و بیاد تو این سرما پنچری ماشین رو بگیره!! ولی از اونجایی که من یه خانم بسیاررررر فمینیست هستم و همه کار هامو خودم انجام می دم و کمک گرفتن در آئیین من نیامده!! دست بکار شدم و شروع کردم پنجری را گرفتن!! بگذریم که کلی تیکه و متلک شنیدم و حتی یک نفر هم نایستاد که بگه کمک می خوام یا نه!!! بالاخره پنچری رو گرفتم و تا نشستم  که برم متوجه شدم که از شرکت چند بار تماس داشتم. خطایی کردم و زنگ زدم به رئیسم. ایشان هم نامردی نکرد و گفت که بر گردم شرکت . ظاهرا 2 تا از فایلل هایی که توی این چند هفته تصویب هایات مدیره رو گرفته بود و فردا برای مجمع قرار بود ارائه بشه گم شده بود. خلاصه سرتون رو درد نیارم با حال خراب بدو بدو رفتم همه سیستم رو بهم ریختم که پیداشون کنم. نشد که نشد. البته امروز صبح معلوم شد که رئیس عزیز بنده اشتباهی  پاکش کرده و دیشب صدایش رو در نیاورده که داد من در نیاد. امروز غیر مستقیم گفت شاید من برای اینکه ببرم فایل رو برای هیات مدیره کات کرده باشم بجای اینکه کپی کرده باشم.!!! بههر حال دیشب تا 8 شب شرکت بودم که کار هارو مرتب کنم آخر سر هم ناچار شدم اطلاعات رو ببرم خونه که روش کار کنم،باید دوباره مدل سازی می کردم و محاسبات انجام می دادمنگران. بعد بدو بدو خودم رو رسوندم خونه که همسری پشت در نمونه!!  خیلی حالم خوش نبود سرم هم درد می کرد  بدو بدو رفتم سراغ فریزرم ببینم چی می تونم نیم ساعته حاضر کنم. نتیجه اش رو با شما شریک میشم!! برای مامان هایی که مثل من وقت ندارند و تندی میخوان یه چیزی درست کنند. تو خونه سبزیجات  داشتم تندی توی آب جوش انداختمشون و نیم پز که شدن. با پیاز و تخم مرخ  شد غذای حاضری ما. نیم ساعته حاضر شد  و جاتون خالی خوشمزه هم بود کلی.

این هم نتیجه کار بعد از دقیقا 25 دقیقه:

جای دوستان خالی چند تا دونه زرشک هم که داخلش انداختم کمی مزه ترشی داده بود به غذا و خوشمزه شده بود. بعد از غذا هم که تا 11  نشستیم و گل گفتیم و شنفتیم و بعد از اینکه همسر جان رفتند خوابیدند من رفتم سر کار های شرکت تا 3 صبح مشغول شدم. امروز هم 7 رفتم سر کار و بالاخره تا قبل از جلسه  تمامش کردم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان فرخنده
27 بهمن 92 11:18
باريكالله آيداي هنرمند مواد: زرشك،ذرت،قارچ،هويج،نخود فرنگي وتخم مرغ ديگه چي داشت راستي چند تا تخم مرغ زدي ظاهرش كه خوشمزه است
مامان آیدا
پاسخ
پیاز سرخ کرده. یکم فلفل و نمک و زردچوبه. اگه داشتین سوسیس هم اضافه کینی خوب میشه. تخم مرغ من 4 تا زدم.ولی شما بسته به حجم موادت نکاه کن. اونقدر که احساس کنی موادت همه آغشته به تخم مرغ شده راستی چون من قارچ رو تفت ندادم و خام ریختم و قارچ آب میده یه نصف قاشق آرد هم ریختم که وا نره!!
مامان سهند و سپهر
27 بهمن 92 12:04
مامان آیدا
پاسخ
عزیزمممم
مامان سهند و سپهر
27 بهمن 92 12:10
وااااااااااااااااای چقدر پر مشغله ولی غذای باحالی بوده نوش جونتون اسمش چیه ؟ قاطی کوکو؟ آخه یکی از دوستام مامانش اینجوری که سبزیجات هر چی داشت با برنج مخلوط می کرد می پخت اسمشو قاطی پلو گذاشته بودن
مامان آیدا
پاسخ
من اسمش رو گذاشتم کوکوی سبزیجات چون همه اش سبزیجات و ایناست!! مزه اش خوب بود. قیافه اش هم خوشمزه بود. اون قاطی پلو رو منم درست می کنم یه وقتایی که می خوام تندی یه چیزی درست کنم بخصوص اگر ظهر باشه
سودابه
27 بهمن 92 14:16
باز تو هنر نمایی کردی ببخشیدا من یکم فوضولم اون نوشیدنی که تو لیوان تو عکسه چیه ؟
مامان آیدا
پاسخ
خخخخخخخخ آآآآآآآبببببببللللللللیییییممممممووو تازه همسر بنده با نمک نوش جان می کنندمن می ریزم روی کوکو چون ترش دوست دارم
علامه کوچولو
27 بهمن 92 15:20
آفرین بر این کدبانوی شاغل خیلی خوب شده حتما هم خیلی خوشمزه...نوش جونتون
مامان آیدا
پاسخ
متشکرمم مهربان مامان!! خیلی خوشمزه شده بود. امتحان کینید هم آسونه هم موادش سالمه و هم مزههاش خوبه و از همه مهمتر زودی آماده مره!!
سکوت
27 بهمن 92 16:37
ببخشید که اشتباه نوشته بودم.اصلاحش کردم.من چون هنوز تحت درمان نیستم اصطلاحات و بلد نیستم. راستی این بی بی چکها واقعا غلابی شده.مال من یه خط پررنگ شد که فرداش پری شدم
مامان آیدا
پاسخ
این بیبی چک ها ضد حال شده گلم!!! سکوت جان اشتباه ننوشته بودی من اشتباه بهت گفته بودم عزیزم
marzi
27 بهمن 92 17:26
واقعا خسته نباشی. چه روز سختی داشتی. اگه من جای تو بودم فرداش رو مرخصی میگرفتم و تخت میخوابیدم. باید غذای خوشمزه ای باشه. یادم باشه یه بار درست کنم.
مامان آیدا
پاسخ
عزیزممن هر روزم این شکلیه!!!یه روزایی از دستم در میره وساعت ۶ میزنم بیرون واگرنه که هر روز من همینه ولی با برنامه ریزی بقول مامانم تقویمم رو ازم بگیرند ازم هیچ چی نمی مونه. غذای راحتی هست امتحان کن جواب میده
سکوت
27 بهمن 92 23:00
سلام عزیزم .ببخشید میشه لطفا پست اخر من و بخونی؟ودر صورت امکان به دیگران هم اطلاع رسانی کنی؟
مامان آیدا
پاسخ
حتما گلم
مامان سهند و سپهر
28 بهمن 92 9:09
عزیزم اینم عکس پیتزام : http://www.niniweblog.com/upl/twins/13926155125.jpg
مامان آیدا
پاسخ
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه دوستش نداشتی!! ولی به هر حال بنظر خوب میاد و من الان دلم می خوادددد
مامان سهند و سپهر
28 بهمن 92 9:10
سلام سلام خوبی خانوم خوشگله؟
مامان آیدا
پاسخ
سلام به روی ماهتون!!! صبحت بخیر مهربون!! خوبم خدا رو شکر
مامان سهند و سپهر
28 بهمن 92 9:43
عزیزممممممم فدای اون حست بشم من من دوستش داشتم خوشمزه شده بود ولی اینکه خمیرم پف نکرد خب یکم حالمو گرفت خصوصا که گفتی پف می کنه معمولا ولی مهم مزه ش بود. بازم ازت ممنونم عزیزم
مامان آیدا
پاسخ
خدا نکنه گلم!! نوش جونتون نمی دونم چرا؟! البته مثل دستور هایی که خمیر مایع داره پف نمی کنهها!! ولی تقریبا دو برابر میشه برای شما 3 تا خوشگلای خوردنی
مامان سهند و سپهر
28 بهمن 92 12:49
باقلوامون چی شد دخملی؟
مامان آیدا
پاسخ
آخ آخ اگه بدونی چه وضعی دارم!!! ایشاالله می گذارم. دستورشو امشب می گذارم وقت کردم عکساشو هم می گذارم براتون !! واقعا در گیرم!! یعنی وقت سر بر گردوندن هم ندارم!! باور کن11
مامان سهند و سپهر
28 بهمن 92 18:30
آخی عزیزم خب فشار نیار حالا به خودت هفته دیگه بذارش عزیزم دیر نمیشه امشب میخوام این کوکوتو درست کنم . خونه مامانمم هستم امیدوارم خوب در بیارم
مامان آیدا
پاسخ
نوش جونتون هر چی دستت اومد بریز توش خوشمزه میشه!!
مامان سهند و سپهر
29 بهمن 92 8:42
خیلی خوب شد کوکو دستت درد نکنه همه خوششون اومد
مامان آیدا
پاسخ
نوش جان خوشحالم که خوشتون اومد
مامان سهند و سپهر
29 بهمن 92 12:52
خودت چطوری آیدا جونی؟ سرحالی؟؟
مامان آیدا
پاسخ
خدا رو شکر بد نیستم. فعلا که بودجه و ارزشیابی و پروژه ها حسابی گرفتارمون کرده. تا ببینم کی قراره خونه تکونی کنم
مامان سهند و سپهر
30 بهمن 92 12:19
خسته نباشی عزیزم . خدا قوت دلم برات تنگ شده خانومی
مامان آیدا
پاسخ
سلامت باشی دوستم. منم همینطور واقعا دلم تنگ شده براتون.خیلی شرایط کاری سخت شده و فشرده. در مرحله چندتا تنش حسابی هستم. باید ردششون بکنم.زودی میام پیشتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد