سام نازنین ماسام نازنین ما، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

کودکانه

از مامان به شیش تایی ها!!!!

روز ۱۶ انتقال!!!!! دوباره لکه بینی من شروع شده.من فقط خوابیدم و حرکت ندارم. دو روز دیگه مونده به آزمایش. خیلی هیجان زده ام .واقعا دلم میخواد زودتر از بودن یا نبودنتون با خبر بشم.چرا اینقد منو اذیت میکنین.نمیشه  خیلی راحت به من حس لذت بدین؟!!!خب منم گناه دارم.چرا هی من و بالا و پایین می برید آخه. درد دارم از نافم  یه اسپاسم دردناک دارم. امروز می خواستیم با همسری بریم سید مهدی حلیم بخوریم ها.فسقلی ها  قول میدم تکون نخورم  شما این شیطنت هاتو قطع کنین من عین ۹ ماه رو می خوابم!!!!! گمونم هنوز نیومده ما رو به بازی گرفتن!!!!   امروز کلی با دوستانم حرف زدم و یه عالمه انرژی مثبت ازشون گرفتم هر چند که این لکه بینی ها حالم و ...
10 آذر 1392

بدون عنوان

سر و کله لکه های نحس پیدا شد.... ۵ شنبه بعد از ظهر سر وکلشون پیدا شد. با مامان رفتیم کمی پیاده روی!!!!!برگشتیم متوجه لکه های قهوه ای شدم.کل دیروز و امروز رو فقط دراز کشیدم.آسپرینم رو قطع کردم و شیاف رو هم زیاد کردم. فعلا  از ظهر تا حالا خونریزی ندارم.کلا فقط چند تا لکه بود. این خودش نشونه خوبی بود برای اینکه هنوز از بودنتون با خبر بشم . از طرفی این فکر به ذهنم اومد که با پیاده روی ۱۵ دقیقهای لکه بینی داشتم.۹ ماه رو چه بلایی قراره سرم بیاد که؟!!!!!!! ولی بهر حال خوشحالم که هنوز هستید فسقلی های من.دوستون دارم. ...
8 آذر 1392

کمی پج پج مادرانه

امروز روز ۱۳ انتقال هست.بر اساس سیکل داروئی که طی کردم در دو ماه گذشته باید دیروز پری جان تشریف فرما می شدن.برای من  یه نشونه امیدوار کننده هست ندیدن ریخت نحس پری جان الان هر چند که سعی می کنم خیلی هم  توهم نزنم. خوب من هیچ وقت مرتب نبودم گاهی ۶ ماه هم پری جان رو نمی دیدم.پس ندیدنش الان خیلی هم نباید خوشحالم کنه .ولی بهر حال ندیدنش بهتر از دیدنش هست.ایشا الله تو ۹ ماه آینده هم نخواهم دیدش .امروز صبح قرار گذاشته بودیم با همسری یه تقلب کوچولو بکنیم و بریم یه آزمایش بدون هیچ منظوری بدیم  ولی خوب همسری نقشه هامو خراب کرد وگفت که باید بره سر کار .این شد که استاد تقلبمون رو گرفت و یه صفر گنده تو دفترمون گذاشت. دلم نمی خواد به کس دیگ...
7 آذر 1392

روز دوازدهم...

امروز روز ۱۲ انتقال نی نی میکروسکوپی های منه.دیگه کاملا خوب شدم نه درد و ضعف دارم.این چند روز رو رفتم منزل مامان مهربونم  .بنده خدا این چند وقت  تو مسیر خونه ما از کار و زندگیش  مونده بود..امیدوارم روزی بتونم محبت  و عشق بی پایانشون رو جبران  بکنم. دوشنبه صبح بخیه هامو هم کشیدم و خدا رو شکر بر خلاف عمل قبلی کاملا زخمهام بسته بود. بعد از ظهر هم با همسری مهربون  رفتیم پیاده روی با ماشین  .خیلی روحیه خراب بود واقعا احتیاج داشتم به این گشت و گذار.  مرسی مهربونم. ما هفت تا خوبیم در کل .اون تویه خبر هایی هست خلاصه.ایشا الله که خیره  کوچولو های من مامان و محکم بچسبین.مامانی و بابایی خیلی دوستون دارن ...
6 آذر 1392

......

امروز روز نهم انتقال هست.تا دو روز پیش که درد های انقباضی زیر دلم داشتم با وجود درد و کسلی که از خونه موندن داشتم,خیلی  هم ناراحت نبودم.این چند روزه دوباره فکر و خیال های عجیب و قریب اومده سراغم. با وجود اینکه دائم با خودم تکرار می کنم که هر چی خیره ولی دلهره عجیبی منو گرفته.نمی تونم این فکر رو از سرم بیرون کنم که اگر مجبور بشم پروسه رو تکرار کنم انوقت باید چکار کنم. استرس اینکه بعد از این همه سختی نی نی های من تو دلم نباشن. دکتر بارها تو ویزیتها گفته که رحم من سالمه و فقط مشکل تخمک داشتم.پس چرا نباید بگیره ۶ تا نی نی هام.از طرفی اگر اینبار نگیره هیچ دلیلی وجود نداره که نی نی های یخزدم بگیرن.از طرفی حال این روز های من حال و هوای خونه رو...
3 آذر 1392

کیک مرغ و ریحون آیدا ۲

روش دوم  چیدمان  خمیر  کیک مرغ و ریحان: خمیر رو روی میز پهن کنید یا روی تخته.جایی که نچسبد ,میتونید کمی روی کف آرد بپاشید بعد بازش کنید.خمیر رو بصورت یک دایره بزرگ باز کنید.بعد از اون بصورت مساوی به ۸ قسمت مساوی ببرید. به اینصورت شما ۸ تکه از قطاع یک دایره رو دارید. یا بهتر بگم مثلث هایی دارید که یک طرفشان هلالی هست و صاف نیست.امیدوارم مفهوم باشه.خوب حالا ظرفتان که قالب گرد کیک هست رو کفش رو چرب کنید و کمی آرد بپاشید.بعد دونه دونه این هشت تکه رو  بصورتی که ضلع هلالی اون به سمت وسط قالب باشه دور تا دور قالب بچینید.یعنی نوک های تیز مثلث ها به سمت بیرون ظرفتون باشه. مثل خورشید خانوم!!!!!! به این ترتیب شما یه ظرف دارید که د...
30 آبان 1392

کیک مرغ و ریحون آیدا

مواد لازم, مرغ دوتا سینه و یک عدد ران,پیاز داغ,قارچ یه بسته کوچک,فلفل دلمه اختیاری, ریحان تازه یک دسته این مواد به اختیار خودتون میتونه کم و زیاد بشه  .مرغ ها رو آبپز کنید ولی رب نریزید.با یه دونه پیاز و زرد چوبه نمک و فلفل و چند تا برگ بو گمونم اسمش اینه بگذارید حسابی بپزه.وقتی پخت اول خمیر رو  طبق دستور پست قبلی یا طبق دستور خمیر هایی که دارین و یا حتی پودر خمیر آماده درست کنین و بگذارین تا به اصطلاح ور بیاد.حالا مرغها رو استخوانهشو در بیارید و به تکه های خیلی کوچیک تقسیم کنید .تکه ها باید کوچولو باشه ریش ریش نکنید چون قیافش قشنگ نمی شه.حالا به ترتیب در یه ماهیتابه پیاز رو سرخ کرده مرغها رو به اون اضافه کنید تا کمی سرخ بشن نم...
30 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودکانه می باشد