سلام دوستان عزیز تر از جان عرض کنم بحضورتون که پیرو پست های قبلی اینجانب، دیروز که بسیار خسته و کلافه بودم به خیال خام خودم ساعت 6 کار رو تعطیل کردم و رفتم منزل تا تندی شام رو ردیف کنم و کمی استراحت کنم!! همین طور که داشتم می رفتم متوجه شدم که ماشین نازنین پنچر گردیده!! از این رو در گوشه یادگار امام توقف کردم ، چند لحظه ای فکر کردم صبر کنم یه دوست باشخصیت پیدا بشه و بیاد تو این سرما پنچری ماشین رو بگیره!! ولی از اونجایی که من یه خانم بسیاررررر فمینیست هستم و همه کار هامو خودم انجام می دم و کمک گرفتن در آئیین من نیامده!! دست بکار شدم و شروع کردم پنجری را گرفتن!! بگذریم که کلی تیکه و متلک شنیدم و حتی یک نفر هم نایستاد که بگه کمک می ...